کار کیسه صفرا در انسان انباشتن و تغلیظ صفرا است تا به هضم چربی کمک نماید.وقتی که چربی وارد اثنی عشر می شود باعث تحریک و ترشح هورمون Cholecystokinin توسط مخاط روده می شود. هورمون مذکور از راه خون وارد کیسه صفرا شده و باعث انقباض آن می شود که در نتیجه صفرای غلیظ شده وارد مجرای کلدوک و بعد به روده کوچک وارد می شود که وجود آن برای امولسیفیکساسیون ( ذره – ذره شدن) (Emulsification) چربی های مورد نیاز است. قطع شدن جریان صفرا که بیماریهای کیسه صفرا به وجود می آید می تواند باعث اختلال هضم چربی ها شود .
در حدود ۵ تا ۱۰ درصد از افراد بالغ دچار بیماریهای کیسه صفرا می شوند التهاب و عفونت کیسه صفرا را کولسیستیت (Cholecystitis) و به وجود آمدن سنگ کیسه صفرا کوله لیتیاز (Cholelithiasis) می نامند تشکیل سنگ کیسه صفرا وقتی رخ می دهد که کلسترول ، رنگ دانه های صفراوی ، املاح صفراوی، کلسیم و مواد دیگر در کیسه صفرا رسوب می کنند. علت اصلی تشکیل سنگ کیسه صفرا نامعلوم است. رکود ، عفونت و اختلال متابولیک و یا تغییرات شیمیایی به نظر می رسد نقش داشته باشند.
● نشانه ها و علائم بالینی ( Symptoms ) در بیماریهای کیسه صفرا :
درصد بالایی از ناراحتی های کیسه صفرا بدون علامت و ( Silent ) خاموش هستند.
در زمانی که عفونت و یا مسدود شدن کیسه صفرا توسط سنگ در مجرای ( Cystic ) ( درد های کولیکی شدید در صورت انقباض کیسه صفرا پیش می آید هضم و جذب غذاهای چرب باعث ناراحت شدن Discomfort ) بیمار و اختلال در هضم و جذب Imgaired Digestion چربی ها به علت مختل شدن ترشح صفراوی به وجود می آید.
در بعضی از بیماران به دلائل نامعلوم تحملشان نسبت به بعضی از سبزیجات ( Legumes ) – خربزه و میوه هایی مانند توت ( Berries ) کم می شود.
در کلیه سیستیت های حاد – شکم درد – نفخ شکم، حالت تهوع، استفراغ و تب نیز می تواند از علائم باشد.
برای رژیم غذایی بیماران کیسه صفرا اصل این است که ناراحتی بیمار را با دادن غذاهای کم چرب به حداقل برسانیم. از لحاظ کالری اکثر بیماران کیسه صفراوی وزن بالاتر از طبیعی داشته و رژیم کم کالری توصیه می شود.
بیمارانی که کالری بالا از هر نوع غذا بگیرند باعث زیاد شدن ترشح کلسترول در صفرا و تشکیل بیشتر سنگ صفراوی می شوند. با کم کردن غذاهای کم چرب و Carbohydrates می توان بیماران را تا اندازه ای راحت نگه داشت.
● رژیم غذاهای کم چربی برای بیماران کیسه صفراوی
۱) غذاهایی که می توان از آن استفاده کرد، عبارتند از:
شیر کم چربی قهوه و چای و آب میوه و نان – Cereals ، Cornflakes ( برشتوک ) پنیر کم چرب تخم مرغ هفته ای سه عدد چربی های گیاهی و انواع میوه جاتی که بیمار بتواند آنها را تحمل کند. گوشت ها اعم از گوسفند و گوساله و مرغ ویا ماهی ها سرخ شده نباشد و به صورت آب پز یا کباب و یا بریان شده می توان مورد استفاده قرار داد.
سوپ های صاف شده و ادویه جات از قبیل نمک، فلفل، ادویه به حد اعتدال شیرینی جات همه رقم از قبیل مربا ژله مارمالات و شکر آزاد است.
سبزیجات از قبیل هویج – سیب زمینی – کلم و غیره همه نوع در صورت تحمل موقعی که بدون اضافه کردن کره و یا خامه آب پز شده باشند.
میوه جات همه نوع در صورت تحمل بیمار می تواند مصرف شود.
۲) غذاهایی که میباید پرهیز شود.
شیر چرب بستنی که از شیر پر چربی درست شده باشد کیک ها و شیرینی هایی که خامه و چربی داشته باشند.
تخم مرغ نیم رو و چربی های حیوانی و چربی هایی مانند خامه و سس سالاد .
از گوشت هایی که به صورت کنسرو شده پرچربی و یا گوشت های چرب – سوسیس کالباس می باید پرهیز شود.
سوپ هایی که با خامه و شیر چرب درست شده اند، شیرینی هایی از قبیل شکلات ها و غیره همچنین در صورتی که بیماران نتوانند ادویه جات را تحمل نمایند بهتر است پرهیز گردد از میوه جات اوکادو( Avocado ) – سیب کال و میوه های توتی (Berries ) را ممکن است بیماران تحمل ننمایند به طور کلی باید از غذاهای سرخ شده: آجیل – زیتون شورها ( از قبیل خیار شور) ذرت بوداده و چاشنی ها ( Relishes ) پرهیز به عمل آورد .
بعد از عمل جراحی کیسه صفرا و بیرون آوردن کیسه صفرا بیماران پس از مدت کوتاهی که از غذاهای کم چربی استفاده نمودند می توانند رژیم غذایی خود را تغییر داده و هر نوع غذایی را آزادانه مصرف نمایند.
ممکن است به بعضی ها غذاهایی از قبیل شیر، سوسیس کالباس و غیره حساسیت داشته و هضم این غذاهای برایشان مشکل باشد در این صورت بهتر است از خوردن غذاهایی را که نمی توانند تحمل نمایند پرهیز نمایند.
می کشد.
می کند از این وسایل برای جدا کردن دقیق کیسه صفرا از کبد، مجاری و سایر ساختمانها استفاده می کند. سپس مجرای کیسه ای بریده می شوند و کیسه صفرا از طریق یکی از برشهای کوچک بیرون آورده می شود.
سنگ کیسه صفرا
سنگ کیسه صفرا | |||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
Numerous small gallstones made up largely of آیسیدی-۱۰ |
80 |
آیسیدی-۹ |
574 |
اُمیم |
600803 |
دادگان بیماریها |
2533 |
مدلاین پلاس |
000273 |
ایمدیسین |
emerg/97 |
سمپ |
D042882 |
|
سنگ کیسه صفرا(کله لیتیاز) یعنی تشکیل سنگ در داخل کیسه صفرا. کیسه صفرا عضوی در بخش تحتانی کبد است که صفرای ترشح شده از کبد در آن تجمع یافته هنگام نیاز از طریق مجرای صفراوی مشترک (CBD) به روده کوچک ریخته میشود.
- سنگ کیسه صفرا بسیاری اوقات هیچ علامتی ندارد که به درمان نیز نیاز ندارد.
- سنگ کیسه صفرای علامت دار ممکن است موجب کله سیستیت مزمن شود. علائم بیماری به صورت کولیک صفراوی (درد مزمن به مدت ساعتها در ربع فوقانی راست شکم که به پشت و شانه راست انتشار دارد) گاه همراه با تهوع و استفراغ است. گاهی درد به دنبال مصرف غذای چرب میباشد. ممکن است بیماری سالها علائم سنگ کیسه صفرا را داشته باشد ولی وارد مرحله حاد نشود.
محتویات[نهفتن] |
پراکندگی [ویرایش]
سنگ کیسه صفرا در این افراد بیشتر دیده میشود: خانمهای میانسال (۵۰-۴۰ ساله)، مصرف و استروژن، چاقی، کاهش وزن سریع، دیابت یا سیروز، رژیم غذایی پرچرب و کم فیبر، سابقه خانوادگی بیماری کیسه صفرا .
- سونوگرافی و کلانژیوگرافی آندوسکوپیک پس رونده (ERCP) گاه در تشخیص مفید است .
درمان [ویرایش]
کلسیستکتومی (برداشتن کیسه صفرا) معمولاً درمان انتخابی سنگ کیسه صفرا میباشد. کلسیستکتومی با لاپاروسکوپ امروزه بهتر از کلسیستکتومی با جراحی باز است. البته سایر روشها مانند مصرف کلسترولی)مؤثر میباشد. در این بیماران همچنین رژیم کم چربی و مسکن تجویز میشود.
- از درمانهای جدید سنگ کیسه صفرا در موارد غیر حاد تزریق مواد حلال از طریق پوست به کیسه صفرا و نیز شکستن سنگها به کمک شوک امواج ارسالی از خارج از بدن (E.S.W)است.
- در کلسیستیت حاد درمان انتخابی جراحی فوری است.
نگارخانه [ویرایش]
منابع [ویرایش]
- دورلند، فرهنگ لغات پزشکی
- واشنگتن، درمانهای طب داخلی ۲۰۰۷
دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.
.
.
.
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.
.
.
.
آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است .
.
.
.
وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما
.
.
.
سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد .
.
.
.
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید .
.
.
.
افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.
.
.
.
پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر .
.
.
.
کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم .
.
.
.
کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .
.
.
.
انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .
.
.
.
همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد
تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دشوارترین قدم، همان قدم اول است .
.
.
.
عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .
.
.
.
آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .
.
.
.
وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید .
.
.
.
من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.
جنایت کاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی
با لباس ژنده و پرگرد و خاک و دست و صورت کثیف،
خسته و کوفته ، به یک دهکده رسید.
چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود. او جلوی مغازه میوه فروشی ایستاد
و به پرتقال های بزرگ و تازه خیره شد. اما بی پول بود.
بخاطر همین دو دل بود که پرتقال را به زور از میوه فروش بگیرد یا آن را گدائی کند.
دستش توی جیبش تیغه چاقو را لمس می کرد که به یکباره
پرتقالی را جلوی چمشش دید. بی اختیار چاقو را در جیب خود رها کرد و….
پرتقال را از دست مرد میوه فروش گرفت.
میوه فروش گفت : بخور نوش جانت ، پول نمی خواهم
سه روز بعد آدمکش فراری باز در جلو دکه میوه فروش ظاهر شد.
این دفعه بی آنکه کلمه ای ادا کند ،صاحب دکه فوراً چند پرتقال را در دست او گذاشت،
فراری دهان خود را باز کرده گوئی میخواست چیزی بگوید،
ولی نهایتاً در سکوت پرتقال ها را خورد و با شتاب رفت.
آخر شب صاحب دکه وقتی که بساط خود را جمع می کرد،
صفحه اول یک روزنامه به چشمش خورد.
میوه فروش مات و متحیر شد وقتی که عکس توی روزنامه را شناخت.
عکس همان مردی بود که با لباسهای ژنده از او پرتقال مجانی میگرفت.
زیر عکس او با حروف درشت نوشته بودند قاتل فراری و برای کسی
که او را معرفی کند نیز مبلغی بعنوان جایزه تعیین کرده بودند.
میوه فروش بلافاصله شماره پلیس را گرفت.
پلیس ها چند روز متوالی در اطراف دکه در کمین بودند.
سه چهار روز بعد مرد جنایتکار دوباره در دکه میوه فروشی ظاهر شد،
با همان لباسی که در عکس روزنامه پوشیده بود .
او به اطراف نگاه کرد، گوئی متوجه وضعیت غیر عادی شده بود.
دکه دار و پلیس ها با کمال دقت جنایتکار فراری را زیر نظر داشتند.
او ناگهان ایستاد و چاقویش را از جیب بیرون آورده و به زمین انداخت
و با بالا نگهداشتن دو دست خود به راحتی وارد حلقه
محاصره پلیس شده و بدون هیچ مقاومتی دستگیر گردید.
موقعی که داشتند او را می بردند زیر گوش میوه فروش گفت :
” آن روزنامه را من پیش تو گذاشتم، برو پشتش را بخوان .
سپس لبخند زنان و با قیافه کاملاً راضی سوار ماشین پلیس شد.
میوه فروش با شتاب آن روزنامه را بیرون آورد و در صفحه پشتش،
چند سطر دست نویس را دید که نوشته بود :
من دیگر از فرار خسته شدم از پرتقالت متشکرم .
هنگامی که داشتم برای پایان دادن به زندگیم تصمیم میگرفتم،
نیکدلی تو بود که بر من تاثیر گذاشت .
بگذار جایزه پیدا کردن من ،جبران زحمات تو باشد.
از بیل گیتس پرسیدند: از تو ثروتمند تر هم هست؟
گفت: بله فقط یک نفر.
- چه کسی؟
- سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و به تازگی اندیشههای خود و در
حقیقت به طراحی مایکروسافت می اندیشیدم، روزی در فرودگاهی در نیویورک بودم
که قبل از پرواز چشمم به نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه
خیلی خوشم اومد، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خرد
ندارم. خواستم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی
این نگاه پر توجه مرا دید گفت این روزنامه مال خودت؛ بخشیدمش؛ بردار برای خودت.
گفتم: آخه من پول خرد ندارم!
گفت: برای خودت! بخشیدمش!
سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همان فرودگاه و همان سالن پرواز داشتم. دوباره
چشمم به یک مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همان
بچه بهم گفت این مجله رو بردار برای خودت.
گفتم: پسرجون چند وقت پیش من اومدم یه روزنامه بهم بخشیدی تو هر کسی میاد
اینجا دچار این مسئله می شه، بهش میبخشی؟!
پسره گفت: آره من دلم می خواد ببخشم؛ از سود خودم میبخشم.
به قدری این جمله پسر و این نگاه پسر تو ذهن من موند که با خودم فکر کردم
خدایا این بر مبنای چه احساسی این را میگوید.
بعد از ۱۹ سال زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد رو پیدا کنم
تا جبران گذشته رو بکنم. گروهی را تشکیل دادم و گفتم بروند و ببینند در
فلان فرودگاه کی روزنامه می فروخته. یک ماه و نیم تحقیق کردند متوجه شدند
یک فرد سیاه پوست مسلمان بوده که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش
کردند اداره؛
از او پرسیدم: منو می شناسی؟
گفت: بله! جناب عالی آقای بیل گیتس معروفید که دنیا می شناسدتون.
گفتم: سال ها قبل زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی دو بار چون
پول خرد نداشتم به من روزنامه مجانی دادی، چرا این کار را کردی؟
گفت: طبیعی است، چون این حس و حال خودم بود.
گفتم: حالا میدونی چه کارت دارم؟ میخواهم اون محبتی که به من کردی را
جبران کنم.
جوان پرسید: چه طوری؟
- هر چیزی که بخواهی بهت میدهم.
(خود بیلگیتس میگوید این جوان وقتی صحبت میکرد مرتب میخندید)
جوان سیاه پوست گفت: هر چی بخوام بهم می دی؟
- هر چی که بخواهی!
- واقعاً هر چی بخوام؟
بیل گیتس گفت: آره هر چی بخواهی بهت می دم، من به ۵۰ کشور آفریقایی وام
دادهام، به اندازه تمام آنها به تو میبخشم.
جوان گفت: آقای بیل گیتس نمی تونی جبران کنی!
گفتم: یعنی چی؟ نمیتوانم یا نمیخواهم؟
گفت: میخواهی اما نمیتونی جبران کنی.
پرسیدم: چرا نمیتوانم جبران کنم؟
جوان سیاه پوست گفت: فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو
بخشیدم ولی تو در اوج داشتنت میخواهی به من ببخشی و این چیزی رو جبران
نمیکنه. اصلا جبران نمیکنه. با این کار نمیتونی آروم بشی. تازه لطف شما
از سر ما زیاد هم هست!
بیل گیتس میگوید: همواره احساس میکنم ثروتمندتر از من کسی نیست جز این
جوان ۳۲ ساله مسلمان سیاه پوست
یکشنبه بود و طبق معمول هر هفته
رزی ، خانم نسبتا مسن محله ، داشت از کلیسا برمیگشت …
در همین حال نوه اش از راه رسید و با کنایه بهش گفت :
مامان بزرگ ، تو مراسم امروز ، پدر روحانی براتون چی موعظه کرد ؟!
خانم پیر مدتی فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت :
عزیزم ، اصلا یک کلمه اش رو هم نمیتونم به یاد بیارم !!!
نوه پوزخند ی زد و بهش گفت :
تو که چیزی یادت نمیاد ، واسه چی هر هفته همش میری کلیسا ؟!!
مادر بزرگ تبسمی بر لبانش نقش بست .
خم شد سبد نخ و کامواش رو خالی کرد و داد دست نوه و گفت :
عزیزم ممکنه بری اینو از حوض پر آب کنی و برام بیاری ؟!
نوه با تعجب پرسید : تو این سبد ؟ غیر ممکنه
با این همه شکاف و درز داخل سبد آبی توش بمونه !!!
رزی در حالی که تبسم بر لبانش بود اصرار کرد : لطفا این کار رو انجام بده عزیزم
دخترک غرولند کنان و در حالی که مادربزرگش رو تمسخر میکرد
سبد رو برداشت و رفت ، اما چند لحظه بعد ، برگشت و با لحن پیروزمندانه ای گفت :
من میدونستم که امکان پذیر نیست ، ببین حتی یه قطره آب هم ته سبد نمونده !
مادر بزرگ سبد رو از دست نوه اش گرفت و با دقت زیادی وارسیش کرد گفت :
آره ، راست میگی اصلا آبی توش نیست
اما بنظر میرسه سبده تمیزتر شده ، یه نیگاه بنداز …!
در تاریخ مشرق زمین شیوانا را استاد عشق و معرفت و دانایی می دانند،
اما او در عین حال کشاورز ماهری هم بود و باغ سیب بزرگی را اداره می کرد.
درآمد حاصل از این باغ صرف مخارج مدرسه و هزینه زندگی
شاگردان و مردم فقیر و درمانده می شد.
درختان سیب باغ شیوانا هر سال نسبت به سال قبل بارور تر
و شاداب تر می شدند و مردم برای خرید سراغ او می آمدند. ..
یک سال تعداد سیب های برداشت شده بسیار زیادتر از از قبل بود
و همه شاگردان نگران خراب شدن میوه های بودند.
در دهکده ای دور هم کاهن یک معبد بود که به دلیل محبوبیت بیش از حد شیوانا،
دائم پشت سر او بد می گفت و مردم را از خرید سیب های او بر حذر می داشت.
چندین بار شاگردان از شیوانا خواستند تا کاهن معبد را گوش مالی دهند و او را جلوی معبد رسوا کنند، اما شیوانا دائم آنها را به صبر و تحمل دعوت می کرد و از شاگردان می خواست تا صبور باشند و از دشمنی کاهن به نفع خود استفاده کنند !!!
وقتی به شیوانا گفتند که تعداد سیب های برداشت شده امسال بیشتر از قبل است و بیم خراب شدن میواه های میرود٬ شیوانا به چند نفر از شاگردانش گفت که بخشی از سیب ها را با خود ببرند و به مردم ده به قیمت بالا بفروشند، در عین حال به شاگردان خود گفت که هر جا رسیدند درسهای رایگان شیوانا را برای مردم ده بازگو کنند و در مورد مسیر تفکر و روش معرفتی شیوانا نیز صحبت کنند…
هفته بعد وقتی شاگردان برگشتند با تعجب گفتند که مردم ده نه تنها سیب های برده شده را خریدند بلکه سیب های اضافی را نیز پیش خرید کردند !
یکی از شاگردان با حیرت پرسید: اما استاد سوالی که برای ما پیش آمده این است که چرا مردم آن ده با وجود اینکه سال ها از زبان امین معبدشان بدگویی شیوانا را شنیده بودند ولی تا این حد برای خرید سیب های شیوانا سر و دست می شکستند؟
شیوانا پاسخ داد: جناب کاهن ناخواسته نام شیوانا را در اذهان مردم زنده نگه داشته بود، شما وقتی درباره مطالب معرفتی و درسهای شیوانا برای مردم ده صحبت کردید، آنها چیزی خلاف آنچه از زبان کاهن شنیده بودند را مشاهده کردند، به همین خاطر این تفاوت را به سیب ها هم عمومیت دادند و روی کیفت سیب های شما هم دقیق شدند و عالی بودن آنها را هم تشخیص دادند. ما سود امسال را مدیون بدگویی های آن کاهن بد زبان هستیم. او باعث شد مردم ده با ذوق و شوق و علاقه و کنجکاوی بیشتری به درس های معرفت روی آودند و در عین حال کاهن خود را بهتر بشناسند!
پیشنهاد می کنم به او میدان دهید و بگذارید باز هم بدگویی و بد زبانی اش را بیشتر کند! به همین ترتیب همیشه می توان روی مردم این ده به عنوان خریدار های تضمینی میوه های خود حساب کنید.
هر وقت فردی مقابل شما قد علم کرد و روی دشمنی با شما اصرار ورزید. اصلا مقابلش نایستید، به او اجازه دهید تا یکطرفه در میدان دشمنی یکه تازی کند… زمان که بگذرد سکوت باعث محبوب تر شدن شما و دشمنی او باعث شکست خودش می شود.
در این حالت همیشه به خود بگویید، قدرت من بیشتر است چرا که او هیچ تاثیری روی من ندارد و من هرگز به او فکر نمی کنم و بر عکس من باعث می شوم تا به طور دائم در ذهن او جولان دهم و او را وادار به واکنش نمایم، این جور مواقع سکوت نشانه قدرت است …
مورچه ای در پی جمع کردن دانه های جو از راهی می گذشت
و نزدیک کندوی عسل رسید. از بوی عسل دهانش آب افتاد
ولی کندو بر بالای سنگی قرار داشت و هر چه سعی کرد
از دیواره سنگی بالا رود و به کندو برسد نشد.
دست و پایش لیز می خورد و می افتاد…
هوس عسل او را به صدا درآورد و فریاد زد:
ای مردم، من عسل می خواهم، اگر یک جوانمرد پیدا شود
و مرا به کندوی عسل برساند یک «جو» به او پاداش می دهم.
یک مورچه بالدار در هوا پرواز می کرد. صدای مورچه را شنید و به او گفت:
مبادا بروی … کندو خیلی خطر دارد!
مورچه گفت: بی خیالش باش، من می دانم که چه باید کرد…!
بالدار گفت:آنجا نیش زنبور است.
مورچه گفت:من از زنبور نمی ترسم، من عسل می خواهم.
بالدار گفت:عسل چسبناک است، دست و پایت گیر می کند.
مورچه گفت:اگر دست و پاگیر می کرد هیچ کس عسل نمی خورد!!!
بالدار گفت:خودت می دانی، ولی بیا و از من بشنو و از این هوس دست بردار،
من بالدارم، سالدارم و تجربه دارم، به کندو رفتن برایت گران تمام می شود
و ممکن است خودت را به دردسر بیندازی…
مورچه گفت:اگر می توانی مزدت را بگیر و مرا برسان،
اگر هم نمی توانی جوش زیادی نزن.
من بزرگتر لازم ندارم و از کسی که نصیحت می کند خوشم نمی آید!
بالدار گفت:ممکن است کسی پیدا شود و ترا برساند
ولی من صلاح نمی دانم و در کاری که عاقبتش خوب نیست کمک نمی کنم.
مورچه گفت: پس بیهوده خودت را خسته نکن.
من امروز به هر قیمتی شده به کندو خواهم رفت.
بالدار رفت و مورچه دوباره داد کشید:
یک جوانمرد می خواهم که مرا به کندو برساند و یک جو پاداش بگیرد.
مگسی سر رسید و گفت:
بیچاره مورچه! عسل می خواهی و حق داری، من تو را به آرزویت می رسانم…
مورچه گفت: آفرین، خدا عمرت بدهد. تو را می گویند حیوان خیرخواه!!!
مگس مورچه را از زمین بلند کرد و او را دم کندو گذاشت و رفت…
مورچه خیلی خوشحال شد و گفت: به به، چه سعادتی، چه کندویی، چه بویی،
چه عسلی، چه مزه یی، خوشبختی از این بالاتر نمی شود،
چقدر مورچه ها بدبختند که جو و گندم جمع می کنند
و هیچ وقت به کندوی عسل نمی آیند…!
مورچه قدری از اینجا و آنجا عسل را چشید و هی پیش رفت
تا رسید به میان حوضچه عسل،
و یک وقت دید که دست و پایش به عسل چسبیده و دیگر نمی تواند از جایش حرکت کند…
مور را چون با عسل افتاد کار / دست و پایش در عسل شد استوار
از تپیدن سست شد پیوند او / دست و پا زد، سخت تر شد بند او
هرچه برای نجات خود کوشش کرد نتیجه نداشت. آن وقت فریاد زد:
عجب گیری افتادم، بدبختی از این بدتر نمی شود، ای مردم، مرا نجات بدهید.
اگر یک جوانمرد پیدا شود و مرا از این کندو بیرون ببرد دو جو به او پاداش می دهم !!!
گر جوی دادم دو جو اکنون دهم / تا از این درماندگی بیرون جهم
مورچه بالدار از سفر برمی گشت، دلش به حال او سوخت و او را نجات داد و گفت:
نمی خواهم تو را سرزنش کنم اما هوسهای زیادی مایه گرفتاری است…
این بار بختت بلند بود که من سر رسیدم ولی بعد از این مواظب باش
پیش از گرفتاری نصیحت گوش کنی و از مگس کمک نگیری.
مگس همدرد مورچه نیست و نمی تواند دوست خیرخواه او باشد…
سخن روز : از مردم طماع راستی مجوی و از بی وصل وفا مخواه.(غزالی)
سال ها پیش زمانی که به عنوان داوطلب در بیمارستان استانفورد مشغول کار بودم
با دختری به نام لیزا آشنا شدم که از بیماری جدی و نادری رنج میبرد.
ظاهرا تنها شانس بهبودی او گرفتن خون از برادر پنج ساله خود بود
که او نیز قبلا مبتلا به این بیماری بود و به طرز معجزه آسایی نجات یافته بود
و هنوز نیاز به مراقبت پزشکی داشت.
پزشک معالج وضعیت بیماری خواهرش را توضیح داد و پرسید:
آیا برای بهبودی خواهرت مایل به اهدای خون هستی؟؟
برادر خردسال اندکی تردید کرد و….
سپس نفس عمیقی کشید و گفت:
بله من اینکار را برای نجات لیزا انجام خواهم داد.
در طول انتقال خون کنار تخت لیزا روی تختی دراز کشیده بود
و مثل تمامی انسان ها که با مشاهده اینکه
رنگ به چهره خواهرش باز میگشت خوشحال بود
و لبخند میزد.سپس رنگ چهره اش پریده بیحال شده و لبخند بر لبانش خشکید.
نگاهی به دکتر انداخته و با صدای لرزانی گفت:
آیا میتوانم زودتر بمیرم؟؟؟
پسر خردسال به خاطر سن کمش
توضیحات دکتر معالج را عوضی فهمیده بود
و تصور میکرد باید تمام خونش را به لیزا بدهد
و با شجاعت خود را آماده مرگ کرده بود . . .
جان دوست صمیمی جک در سر راه مسافرتشان به منهتن
پس از سفارش صبحانه در رستوران به جک گفت:
یک لحظه منتظر باش می روم یک روزنامه بخرم.
پنج دقیقه بعد، جان با دست خالی برگشت.
در حالی که غرغر می کرد، با ناراحتی خودش را روی صندلی انداخت.
جک از او پرسید: چی شده؟
جان جواب داد: به روزنامه فروشی رو به رو رفتم. یک روزنامه صبح برداشتم
و ده دلار به صاحب دکه دادم. منتظر بقیه پول بودم،
اما او به جای این که پولم را برگرداند، روزنامه را هم از بغلم در آورد.
به من گفت الان سرم خیلی شلوغ است و نمی توانم برای کسی پول خرد کنم.
فکر کرد من به بهانه خریدن یک روزنامه می خواهم پولم را خرد کنم.
واقعم عصبانی شدم. جان در تمام مدت خوردن صبحانه از صاحب روزنامه فروشی
شکایت می کرد و غر می زد که او مرد بی ادبی است.
جک در حالی است که دوستش را دلداری می داد، حرفی نمی زد.
بعد از صبحانه به جان گفت که یک لحظه منتظر باشد
و بعد خودش به همان روزنامه فروشی رفت …
وقتی به آنجا رسید، با لبخندی به صاحب روزنامه فروشی گفت: آقا، ببخشید، اگر ممکن است کمکی به من کنید. من اهل اینجا نیستم. می خواهم نیویورک تایمز بخرم اما پول خرد ندارم. فقط یک ده دلاری دارم. معذرت می خواهم، می بینم که سرتان شلوغ است و وقتتان را می گیرم.
صاحب روزنامه فروشی در حالی که به کارش ادامه می داد یک روزنامه به جک داد و گفت: بیا، قابل نداره. هر وقت پول خرد داشتی، پولش را به من بده.
وقتی که جک با غنیمت جنگی اش برگشت، جان در حالی که از تعجب شاخ در آورده بود پرسید: مگر یک نفر دیگر به جای صاحب روزنامه فروشی در آنجا بود ؟
جک خندید و به دوستش گفت: دوست عزیزم، اگر قبل از هر چیز دیگران را درک کنی، به آسانی می بینی که دیگران هم تو را درک خواهند کرد ولی اگر همیشه منتظر باشی که دیگران درکت کنند، خوب، دیگران همیشه به نظرت بی منطق می رسند. اگر با درک شرایط مردم از آنها تقاضایی بکنی، به راحتی برآورده می شود.
روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید
که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است.
شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد…
شاگرد لب به سخن گشود و از بیوفایی یار صحبت کرد
و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده
و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است !
شاگرد گفت که سالهای متمادی عشق دختر را در قلب خودحفظ کرده بود
و بارفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند
باید برای همیشه باعشقش خداحافظی کند.
شیوانا با تبسم گفت :
اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد!؟
شاگرد با حیرت گفت:
ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود!؟
شیوانا با لبخند گفت:
چه کسی چنین گفته است؟! تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی
و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرار داده است.
این ربطی به دخترک ندارد. هرکس دیگر هم جای دختر بود
تو این آتش عشق را به سمت او می فرستادی.
بگذار دخترک برود! این عشق را به سوی دختر دیگری بفرست.
مهم این است که شعله این عشق را در دلت خاموش نکنی .
معشوق فرقی نمی کند چه کسی باشد!
دخترک اگررفت با رفتنش پیغام داد که لیاقت این آتش ارزشمند را ندارد.
چه بهتر!
بگذار او برود تا صاحب واقعی این شور و هیجان
فرصت جلوه گری و ظهور پیدا کند! به همین سادگی!
در یکی از شهرهای اروپایی پیرمردی زندگی می کرد که تنها بود.
هیچکس نمی دانست که چرا او تنهاست و زن و فرزندی ندارد.
او دارای صورتی زشت و کریه المنظر بود.
شاید به خاطر همین خصوصیت هیچکس به سراغش نمی آمد
و از او وحشت داشتند ، کودکان از او دوری می جستند
و مردم از او کناره گیری می کردند.
قیافه ی زننده و زشت پیرمرد مانع از این بود که کسی او را دوست داشته باشد
و بتواند ساعتی او را تحمل نماید. علاوه بر این ، زشتی صورت پیرمرد باعث تغییر
اخلاق او نیز شده بود.او که همه را گریزان از خود می دید دچار نوعی ناراحتی روحی شد
که می توان آن را به مالیخولیا تشبیه نمود همانطور که دیگران از او می گریختند
او هم طاقت معاشرت با دیگران را نداشت
و با آنها پرخاشگری می نمود و مردم را از خود دور می کرد.
سالها این وضع ادامه یافت تا اینکه یک روز همسایگان جدیدی در نزدیکی پیرمرد سکنی گزیدند آنها خانواده ی خوشبختی بودند که دختر جوان و زیبایی داشتند.یک روز دخترک که از ماجرای پیرمرد آگاهی نداشت از کنار خانه ی او گذشت اتفاقا همزمان با عبور او از کنار خانه ، پیرمرد هم بیرون آمد و دیدگان دخترک با وی برخورد نمود. اما ناگهان اتفاق تازه ای رخ داد پیرمرد با کمال تعجب مشاهده کرد که دخترک بر خلاف سایر مردم با دیدن صورت او احساس انزجار نکرد و به جای اینکه متنفر شده و از آنجا بگریزد به او لبخند زد.
لبخند زیبای دخترک همچون گلی بر روی زشت پیرمرد نشست.آن دو بدون اینکه کلمه ای با هم سخن بگویند به دنبال کار خویش رفتند.همین لبخند دخترک در روحیه ی پیرمرد تاثیر بسزایی داشت . او هر روز انتظار دیدن او و لبخند زیبایش را می کشید.دخترک هر بار که پیرمرد را می دید ، شدت علاقه ی وی را به خویش در می یافت و با حرکات کودکانه ی خود سعی در جلب محبت او داشت.
چند ماهی این ماجرا ادامه داشت تا اینکه دخترک دیگر پیرمرد را ندید. یک روز پستچی نامه ای به منزل آنها آورد و پدر دخترک نامه را دریافت کرد. وصیت نامه ی پیرمرد همسایه بود که همه ی ثروتش را به دختر او بخشیده بود.
یک بچه ی کوچیک می خواست خدا رو ببینه.
اون میدونست که برای دیدن خدا راه درازی در پیش داره.
لوازمش رو برداشت و سفرش رو شروع کرد.
کمی که رفت ,با پیرزنی روبرو شد.پیرزن توی پارک نشسته بود
و به چند تا کبوتر زل زده بود.پسر کنار او نشست و کوله پشتیش رو باز کرد.
تازه می خواست جرعه ای از نوشیدنی ش رو بنوشه که احساس کرد پیرزن گرسنه س.
پسرک به اون تعارف کرد.
پیرزن با تشکر زیاد , قبول کرد و لبخندی زد.
لبخند او برای پسرک آن قدر زیبا بود که هوس کرد دوباره آن را ببیند
پس دوباره تعارف کرد و دوباره پیرزن به او لبخند زد. پسرک بسیار خوشحال بود.
آنها تمام بعدازظهر را به خوردن و تبسم گذراندند , بدون گفتن حرفی.
با تاریک شدن هوا پسرک احساس خسته گی کرد , بلند شد و آماده ی رفتن شد.
چند قدم که برداشت دوباره به سوی پیرزن دوید
و او را در آغوش گرفت و پیرزن هم لبخند بسیار بزرگی زد.
هنگامی که پسر به خانه اش برگشت , مادرش از چهره ی شاد او متعجب شد.
پرسید:” چی شده پسرم که این قدر خوشحالی؟ پسر جواب داد: من با خدا نهار خوردم.
و قبل از واکنش مادرش اضافه کرد:
“می دونی مادر, اون قشنگترین لبخندی رو داشت که من تا حالا دیده ام.”
و اما پیرزن نیز با قلبی شادمان به خانه اش بازگشت.
پسرش با دیدن چهره ی بشاش او پرسید:”مادر , چی تو رو امروز این جور خوشحال کرده؟”
و اون جواب داد:” من امروز با خدا غذا خوردم.”
و ادامه داد:”اون از اون چیزی که انتظار داشتم جوان تر بود.”
ما نمی دانیم خدا چه شکلی است.
مردم به خاطر دلیلی به زندگی ما وارد می شوند؛بله یک دلیل.
پس چشمان وقلبهای تان را باز کنید. ممکن است هر جا با خدا روبرو شوید.
وقتی شما به شهر نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس از خروج از هواپیما و فرودگاه، قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید. اگر یک تاکسی برای ورود به شهر و رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است؛اگر راننده ی تاکسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده اید؛ اگر زبان راننده را بدانید و بتوانید با او سخن بگویید بخت یارتان است؛ و اگر راننده عصبانی نباشد، با حسن اتفاق دیگری مواجه هستید. خلاصه برای رسیدن به مقصد باید از موانع متعددی بگذرید.
هاروی مک کی می گوید: روزی پس از خروج از هواپیما، در محوطه ای به انتظار تاکسی ایستاده بودم که ناگهان راننده ای با پیراهن سفید و تمیز و پاپیون سیاه از اتومبیلش بیرون پرید، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفی خود گفت:
«لطفا چمدان خود را در صندوق عقب بگذارید.» سپس کارت کوچکی را به من داد و گفت: «لطفا به عبارتی که رسالت مرا تعریف می کند توجه کنید.» بر روی کارت نوشته شده بود: در کوتاه ترین مدت، با کمترین هزینه، مطمئن ترین راه ممکن و در محیطی دوستانه شما را به مقصد می رسانم.من چنان شگفت زده شدم که گفتم نکند هواپیما به جای نیویورک در کره ای دیگر فرود آمده است. راننده در را گشود و من سوار اتومبیل بسیار آراسته ای شدم.پس از آنکه راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من کرد و گفت:«پیش از حرکت، قهوه میل دارید؟ در اینجا یک فلاسک قهوه معمولی و فلاسک دیگری از قهوه مخصوص برای کسانیکه رژیم تغذیه دارند، هست.» گفتم: «خیر، قهوه میل ندارم، اما با نوشابه موافقم». راننده پرسید:«در یخدان هم نوشابه دارم و هم آب میوه، کدام را میل دارید؟» و سپس با دادن مقداری آب میوه به من، حرکت کرد و گفت: «اگر میل به مطالعه دارید مجلات تایم، ورزش و تصویر و آمریکای امروز در اختیار شما است.» آنگاه، بار دیگر کارت کوچک دیگری در اختیارم گذاشت و گفت: «این فهرست ایستگاههای رادیویی است که می توانید از آنها استفاده کنید. ضمنا من می توانم درباره بناهای دیدنی و تاریخی و اخبار محلی شهر نیویورک اطلاعاتی به شما بدهم و اگر تمایلی نداشته باشید می توانم سکوت کنم.در هر صورت من در خدمت شما هستم.» از او پرسیدم:«چند سال است که به این شیوه کار می کنید؟» پاسخ داد:« دو سال.» پرسیدم:«چند سال است که به این کار مشغولید؟» جواب داد:«هفت سال.»
پرسیدم پنج سال اول را چگونه کار می کردی؟»گفت: «از همه چیز و همه کس،از اتوبوسها و تاکسیهای زیادی که همیشه راه را بند می آورند، و از دستمزدی که نوید زندگی بهتری را به همراه نداشت می نالیدم.روزی در اتومبیلم نشسته بودم و به رادیو گوش می دادم که وین دایر شروع به سخنرانی کرد.مضمون حرفش این بود که مانند مرغابیها که مدام واک واک می کنند، غرغر نکنید، به خود آیید و چون عقابها اوج گیرید. پس از شنیدن آن گفتار رادیویی به پیرامون خود نگریستم و صحنه هایی را دیدم که تا آن زمان گویی چشمانم را بر آنها بسته بودم. تاکسیهای کثیفی که رانندگانش مدام غرولند می کردند، هیچگاه شاد و سرخوش نبودند و با مسافرانشان برخورد مناسبی نداشتند.سخنان وین دایر، بر من چنان تاثیری گذاشت که تصمیم گرفتم تجدید نظری کلی در دیدگاهها و باورهایم به وجود آورم.» پرسیدم:« چه تفاوتی در زندگی تو حاصل شد؟» گفت:«سال اول، درآمدم دوبرابر شد و سال گذشته به چهار برابر رسید.» نکته ای که مرا به تعجب واداشت این بود که در یکی دو سال گذشته، این داستان را حداقل با سی راننده تاکسی در میان گذاشتم؛ اما فقط دو نفر از آنها به شنیدن آن رغبت نشان دادند و از آن استقبال کردند.بقیه چون مرغابیها، به انواع و اقسام عذر و بهانه ها متوسل شدند و به نحوی خود را متقاعد کردند که چنین شیوه ای را نمی توانند برگزینند. شما، در زندگی خود از اختیار کامل برخوردارید و به همین دلیل نمی توانید گناه نابسامانیهای خود را به گردن این و آن بیندازید.پس بهتر است برخیزید، به عرصه پر تلاش زندگی وارد شوید و مرزهای موفقیت را یکی پس از دیگری بگشایید.
داستان کوتاه (مادر شوهر)
دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند.
عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند.
دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقـداری از آن را در غـذای مادر شوهـر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند.
داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم ، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادر شوهرت از بین رفته است.
داستان کوتاه (معرفی شخصیت)
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و … محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟ تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید
داستان کوتاه (قهرمانی در پارالمپیک)
چند سال پیش در جریان بازی های پارالمپیک (المپیک معلولین) در شهر سیاتل آمریکا ۹ نفر از شرکت کنندگان دو۱۰۰متر پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند. همه این ۹ نفر افرادی بودند که ما آنها را عقب مانده ذهنی و جسمی می خوانیم. آنها با شنیدن صدای تپانچه حرکت کردند. بدیهی است که آنها هرگز قادر به دویدن با سرعت نبودند و حتی نمی توانستند به سرعت قدم بردارند بلکه هر یک به نوبه خود با تلاش فراوان می کوشید تا مسیر مسابقه را طی کرده و برنده مدال پارالمپیک شود ناگهان در بین راه مچ پای یکی از شرکت کنندگان پیچ خورد . این دختر یکی دو تا غلت روی زمین خورد و به گریه افتاد. هشت نفر دیگر صدای گریه او را شنیدند ، آنها ایستادند، سپس همه به عقب بازگشتند و به طرف او رفتند یکی از آنها که مبتلا به سندروم داون(عقب ماندگی شدید جسمی و روانی) بود، خم شد و دختر گریان را بوسید و گفت : این دردت رو تسکین میده .سپس هر ۹ نفر بازو در بازوی هم انداختند و خود را قدم زنان به خط پایان رساندند. در واقع همه آنها اول شدند. تمام جمعیت ورزشگاه به پا خواستند و ۱۰ دقیقه برای آنها کف زدند
داستان کوتاه (بوفالو و بز خودخواه)
بوفالوی نر قوی موفق شد تا از حمله شیر بگریزد او به سوی غاری می دوید که اغلب به عنوان پناهگاه از آن استفاده می نمود هوا تاریک شده بود بلاخره به غار رسید در حالی که شیر بدنبال او به هر سو سرک می کشید .
هوا ابری شده بود و باد به شدت می وزید ، طوفانی هولناک در راه بود بوفالو وارد غار شد تا بدینسان از تیر رس نگاه شیر در امان بماند . در این هنگام بزی را دید که به سوی او حمله می کند بوفالو به بز گفت آرام باش دوست من در نزدیکی غار شیر بزرگی حضور دارد تو با این کارها او را متوجه حضور هر دویمان می سازی شیر گرسنه است کمی صبور باش .
اما بز خود خواه همچنان شاخ می زد بوفالو برای در امان ماندن به انتهای غار تاریک رفت و بز هر بار چند قدمی از او دور میشد و دورخیز می نمود و دوباره شاخ های تیزش را در تن بوفالو وارد می ساخت .
آخرین بار که بز از بوفالو دور شد تا دوباره به طرف او حمله کند شیر گرسنه او را در دهانه غار دید و به چشم بر هم زدنی خفه اش نمود و شکمش را با دندانهای تیزش پاره نمود .
این داستان ما را به یاد این جمله حکیم ارد بزرگ می اندازد که : « امنیت دیگران بخشی از امنیت و رفاه ماست » .
و بز نادان بخاطر رفاه خود ، امنیت بوفالو را در نظر نگرفته بود و اینگونه جان خویش را از دست داد .
رابطه روز تولد و شخصیت شماروان شناسان شخصیتی براین عقیده اند که شماره تولد، شما را از آن چیزی که می خواهید باشید دور نمی کند، بلکه مانند رنگی است که نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است. به مثال زیر توجه کنید
فرض می کنیم که شما متولد 8 مهر 1355 هستید.مهر ماه هفتم (7) سال است پس :
2 = 1+1 = 11 = 0+7+3+1 = 1370 = 1355+7+8
شماره تولد 2 است و اکنون می توانید آنچه راکه مربوط به این شماره است با خود مطابقت دهید .
تفسیر اعداد :
1- خالق و مبتکر :
' یک' ها پایه و اساس زندگی هستند. همیشه عقاید جدید و بدیع دارند و این حالت در آنها طبیعی است. همیشه دوست دارند تمامی کارها و مسائل بر حول محوری که آنها می گویند و تعیین می کنند در گردش باشد و چون مبتکر هستند، گاهی خود خواه می شوند. با این حال 'یک' ها بشدت صادق و وفادارند و به خوبی مهارتهای سیاسی را یاد میگیرند . همیشه دوست دارند حرف اول را بزنند و غالبا رهبر و فرمانده هستند، چون عاشق این هستند که 'بهترین' باشند . در استخدام خود بودن و برای خود کار کردن بزرگترین کمک به آنهاست ولی باید یاد بگیرند عقاید دیگران ممکن است بهتر باشد و باید با رویی باز آنها را نیز بشنوند .
2- پیام آور صلح :
' دو' ها سیاستمدار به دنیا می آیند ! از نیاز دیگران خبر دارند و غالبا پیش از دیگران به آنها فکر می کنند . اصلا تنهایی را دوست ندارند . دوستی و همراهی با دیگران برایشان بسیار مهم است و می تواند آنها را به موفقیت در زندگی رهنمون سازد . اما از طرف دیگر ، چنانچه در دوستی با کسی احساس ناراحتی کنند ترجیح می دهند تنها باشند.از آنجایی که ذاتا خجالتی هستند باید در تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند و با استفاده از لحظه ها و فرصت ها آنها را از دست ندهند .
3- قلب تپنده زندگی :
' سه ' ها ایده آلیست هستند، بسیار فعال،اجتماعی،جذاب،رمانتیک وبسیار بردبار و پر تحمل .خیلی کارها را با هم شروع می کنند اما همه آنها را پیگیری نمی کنند. دوست دارند که دیگران شاد باشند و برای این کار تمام تلاش خود رابه کار می گیرند. بسیار محبوب اجتماعی و ایده آلیست هستند اما باید یاد بگیرند که دنیا را از دید واقعگرایایه تری هم ببینند .
4- محافظه کار :
' چهار' ها بسیار حساس و سنتی هستند. آنها عاشق کارهای روزمره، روتین و پیرو نظم و انضباط هستند و تنها زمانی وارد عمل می شوند که دقیقا بدانند چه کاری باید انجام دهند. به سختی کار و تلاش می کنند. عاشق طبیعت و محیط خارج از خانه هستند . بسیار مقاوم و با پشتکار هستند. اما باید یاد بگیرند که انعطاف پذیری بیشتری داشته و با خود مهربانتر باشند .
5- ناهماهنگ با جماعت :
' پنج' ها جهانگرد هستند و کنجکاوی ذاتی، خطر پذیری و اشتیاق سیری ناپذیر آنها به جهان هستی و دیدن محیط اطراف خود،غالبا برایشان درد سر ساز می شود. آنها عاشق تنوع هستند ودوست ندارند مانند درخت در یک جا ثابت بمانند. تمام دنیا مدرسه آنهاست و در هر موقعیتی به دنبال یادگیری هستند. سوالات آنها هرگز تمام نمی شود. آنها به خوبی یاد گرفته اند که قبل از اقدام به عمل، تمامی جوانب کار را سنجیده و مطمئن شوند که پیش از نتیجه گیری ،تمامی حقایق را مد نظر قرار داده اند .
6- رمانتیک و احساساتی :
' شش' ها ایده آلیست هستند و زمانی خوشحال می شوند که احساس مفید بودن کنند . یک رابطه خانوادگی بسیار محکم برای آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اعمالشان بر تصمیم گیری هایشان موثر است و آنها حس غریب برای مراقبت از دیگران و کمک به آنها دارند. بسیار وفادار و صادق بوده و معلمان بزرگی می شوند. عاشق هنرو موسیقی هستند .. دوستانی صادق و در دوستی ثابت قدم هستند.'شش' ها باید بین چیزهایی که می توانند آنها را تغییر دهند و چیزهایی که نمی توانند، تفاوت قائل شوند .
7- عاقل و خردمند :
' هفت' ها جستجو گر هستند. آنها همیشه به دنبال اطلاعات پنهان و مخفی بوده و به سختی اطلاعات به دست آمده را با ارزش حقیقی آن می پذیرند.احساسات هیچ ارتباطی با تصمیم گیری های آنها ندارد. با اینکه در مورد همه چیز در زندگی سوال می کنند اما دوست ندارند مورد پرسش واقع شوند و هیچگاه کاری را ابتدا به ساکن با سرعت شروع نمی کنند و شعارآنها این است که به آرامی می توان مسابقه را برد. آنها فیلسوفهای آینده هستند؛ طالبان علم که به هر چه می خواهند می رسند و سوال بی جوابی ندارند . مرموز هستند و در دنیای خودشان زندگی می کنند و باید یاد بگیرند در این دنیا چه چیزی قابل قبول است و چه چیزی نه !
8- آدم کله گنده :
' هشت ' ها حلال مشکلات هستند. اساسی و حرفه ای سراغ مشکل رفته و آن را حل می کنند. قضاوتی درست دارند و بسیار مصمم هستندو طرحهاو نقشه های بزرگی دارند و دوست دارند زندگی خوبی داشته باشند. مسوولیت افراد را بر عهده می گیرند و مردم را با هدف خاص خود می بینند. با شرایط ویژه ای این امکان رابه وجود می آورند که دیگران همیشه آنها را رئیس ببینند .
9- اجرا کننده و بازیگر :
' نه ' ها ذاتا هنرمند هستند . بسیار دلسوز دیگران و بخشنده بوده و آخرین پول جیب خود را نیز برای کمک به دیگران خرج میکنند . با جذابیت ذاتی شان اصلا در دوست یابی مشکلی ندارند و هیچ کـس برای آنها فرد غریبه ای به حساب نمی آید.در حالات مختلف شخصیت های متفاوتی از خود بروز می دهند و برای افرادی که اطرافشان هستند شناخت این افراد کمی دشوار به نظر می رسد . آنها شبیه بازیگرانی هستند که در موقعیت های مختلف رفتارهای متفاوتی نشان می دهند. افرادی خوش شانس هستند اما خیلی وقتها از آینده خود بیمناک و نسبت به آن هراسان هستند. آنها برای موفقیت باید به یک دوستی و عشق دو جانبه که می تواند مکملشان در زندگی باشد دست یابند.
وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید
وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید1 ) زن ها دوست ندارند میهمان ناخوانده داشته باشند، بنابراین به آنها وقت کافی بدهید تا آماده شوند.
آمادگی آنها برای پذیرایی امری حیاتی است.
2 ) هر روز از همسر خود سوال کنید که چه کاری می توانید برایش انجام دهید.
3 ) وقتی از شما خطایی سر می زند اظهار تاسف کنید.
وقتی هم که تقصیر از شما نیست باز هم اظهار تاسف کنید!
4 ) وقتی اوضاع قمر در عقرب است، لبخند را فراموش نکنید.
اگر بخندید دنیا هم با شما می خندد و اگر گریه کنید یقین بدانید که دنیا شما را تنها خواهد گذاشت.
5 ) از تلاش های همسرتان تشکر کنید و ببینید این تشکر تا چه حد موثر واقع می شود.
6 ) به این فکر کنید که همسر شما زن خیلی خوبی است، مادری بسیار خوب، عروسی بهتر از دیگر عروس ها و اگر به این طرز فکر ادامه دهید، او همین طور خواهد شد.
7 ) خسیس نباشید و در ستایش همسر خود دست و دلباز باشید.
اما به یاد داشته باشید که در هیچ موردی مبالغه نکنید.
باید همسرتان استحقاق تعریف و تمجیدی را که شما می کنید، داشته باشد وگرنه ممکن است نتیجه ی خوبی ندهد.
8 ) همسر خود را تشویق کنید و کمک کنید تا استعدادهای پنهانی او شکوفا شود.
9 ) به جای هدایای گرانبها، وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید.
نشان دهید که به او توجه دارید، حتی پس از یک روز کار سخت! برای او هدیه ای ببرید حتی یک شاخه گل به این ترتیب او خوش اخلاق می ماند.
10 ) بدانید زمانی که همسرتان از سر درد شکایت می کند، چاره سر درد او قرص مسکن نیست، بلکه یک لبخند است.
11 ) هرگز با همسرتان نجنگید، چون امکان ندارد در جنگ برنده شوید.
در عوض از قلم برای نوشتن آن چه در ذهن دارید استفاده کنید.
بعد آن را به همراه شاخه ای گل تحویل او بدهید.
منبع :
ابتکار - با تغییر و تلخیص
خانه ای با دو سبک
در این مقاله ، وسایل و عناصری معرفی شدهاند که برای چیدنمان در معماری مدرن و آراستن آن سودمندند.
بهرهگیری از حجمهای هندسی، استفاده از تقابل رنگها و به کار گرفتن بافتها و ساختارهای هندسی از مهمترین ویژگیهای این سبک فراگیر به شمار میروند. 1- به کارگیری رویهای تیره و روشن بر تختخوابی مدرن2- کوسنهایی با الگویی میانسبکی (چند سبکی)3- ساختاری شگرف و مدور در صندلی راحتی کرمرنگ4- مبلی تکنفره و ساده، قابل به کارگیری در طرحهای مدرن5- شکل مدور و هندسی کاناپه، یادآور عصر فضا6- مبلمانی یکسره با زاویهای نود درجه بر گرد میزی مدور
سبک سنتی
خطوط زیبا در این بخش جزییات زیادی در باب سبک سنتی (کلاسیک) مشاهده میکنید.
به یاد داشته باشید که هر سبکی (سنتی، ییلاقی، مدرن و مانند آنها) گونهها و زیر مجموعههای متفاوتی دارد.
از این رو، در انتخاب این عناصر باید دقت فراوانی داشته باشید؛ زیرا گاهی برخی از آنها همنشینی مناسبی با هم ندارند. 1- بوفهای سنتی برای ظروف چینی در اتاق غذاخوری2- الگویی کاملاً متفاوت و شلوغ برای اتاق خوابی سنتی و گرم3- نمایی از اتاقخوابی سنتی و خنک؛ خوابی سپید و رویایی4- آباژوری با رنگهای سرد اما آرامشبخش5- گوشهای از هال ورودی؛ با همآیی شگرف گل آفتابگردان با رنگهای محیط6- کاناپهای سنتی با پایههایی بلند و تیره7- کاناپهای متفاوت در بافت و الگو؛ همگونی کوسنها با رویه مبلمان. منبع :
ایران آذین
روش شاد کردن خانم ها
1 ) زن ها دوست ندارند میهمان ناخوانده داشته باشند، بنابراین به آنها وقت کافی بدهید تا آماده شوند.
آمادگی آنها برای پذیرایی امری حیاتی است.
2 ) هر روز از همسر خود سوال کنید که چه کاری می توانید برایش انجام دهید. 3 ) وقتی از شما خطایی سر می زند اظهار تاسف کنید.
وقتی هم که تقصیر از شما نیست باز هم اظهار تاسف کنید! 4 ) وقتی اوضاع قمر در عقرب است، لبخند را فراموش نکنید.
اگر بخندید دنیا هم با شما می خندد و اگر گریه کنید یقین بدانید که دنیا شما را تنها خواهد گذاشت.
5 ) از تلاش های همسرتان تشکر کنید و ببینید این تشکر تا چه حد موثر واقع می شود.
6 ) به این فکر کنید که همسر شما زن خیلی خوبی است، مادری بسیار خوب، عروسی بهتر از دیگر عروس ها و اگر به این طرز فکر ادامه دهید، او همین طور خواهد شد.
7 ) خسیس نباشید و در ستایش همسر خود دست و دلباز باشید.
اما به یاد داشته باشید که در هیچ موردی مبالغه نکنید.
باید همسرتان استحقاق تعریف و تمجیدی را که شما می کنید، داشته باشد وگرنه ممکن است نتیجه ی خوبی ندهد.
8 ) همسر خود را تشویق کنید و کمک کنید تا استعدادهای پنهانی او شکوفا شود.
9 ) به جای هدایای گرانبها، وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید.
نشان دهید که به او توجه دارید، حتی پس از یک روز کار سخت! برای او هدیه ای ببرید حتی یک شاخه گل به این ترتیب او خوش اخلاق می ماند.
10 ) بدانید زمانی که همسرتان از سر درد شکایت می کند، چاره سر درد او قرص مسکن نیست، بلکه یک لبخند است.
11 ) هرگز با همسرتان نجنگید، چون امکان ندارد در جنگ برنده شوید.
در عوض از قلم برای نوشتن آن چه در ذهن دارید استفاده کنید.
بعد آن را به همراه شاخه ای گل تحویل او بدهید.
منبع :
ابتکار - با تغییر و تلخیص
تبیان
وقتی اوضاع قمر در عقرب است
وقتی اوضاع قمر در عقرب است1 ) زن ها دوست ندارند میهمان ناخوانده داشته باشند، بنابراین به آنها وقت کافی بدهید تا آماده شوند.
آمادگی آنها برای پذیرایی امری حیاتی است.
2 ) هر روز از همسر خود سوال کنید که چه کاری می توانید برایش انجام دهید. 3 ) وقتی از شما خطایی سر می زند اظهار تاسف کنید.
وقتی هم که تقصیر از شما نیست باز هم اظهار تاسف کنید! 4 ) وقتی اوضاع قمر در عقرب است، لبخند را فراموش نکنید.
اگر بخندید دنیا هم با شما می خندد و اگر گریه کنید یقین بدانید که دنیا شما را تنها خواهد گذاشت.
5 ) از تلاش های همسرتان تشکر کنید و ببینید این تشکر تا چه حد موثر واقع می شود.
6 ) به این فکر کنید که همسر شما زن خیلی خوبی است، مادری بسیار خوب، عروسی بهتر از دیگر عروس ها و اگر به این طرز فکر ادامه دهید، او همین طور خواهد شد.
7 ) خسیس نباشید و در ستایش همسر خود دست و دلباز باشید.
اما به یاد داشته باشید که در هیچ موردی مبالغه نکنید.
باید همسرتان استحقاق تعریف و تمجیدی را که شما می کنید، داشته باشد وگرنه ممکن است نتیجه ی خوبی ندهد.
8 ) همسر خود را تشویق کنید و کمک کنید تا استعدادهای پنهانی او شکوفا شود.
9 ) به جای هدایای گرانبها، وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید.
نشان دهید که به او توجه دارید، حتی پس از یک روز کار سخت! برای او هدیه ای ببرید حتی یک شاخه گل به این ترتیب او خوش اخلاق می ماند.
10 ) بدانید زمانی که همسرتان از سر درد شکایت می کند، چاره سر درد او قرص مسکن نیست، بلکه یک لبخند است.
11 ) هرگز با همسرتان نجنگید، چون امکان ندارد در جنگ برنده شوید.
در عوض از قلم برای نوشتن آن چه در ذهن دارید استفاده کنید.
بعد آن را به همراه شاخه ای گل تحویل او بدهید.
منبع :
ابتکار - با تغییر و تلخیص
تاریخچه کروات
اما جالب است بدانیم کرواتها (کرواسی) در جنوب شرق اروپا در اصل گروهی از
ایرانیان خراسان کهن بودند به نام خروات(خور آوات ) یا ( خور آباد) که به
دلایلی به شبه جزیره ی بالکان کوچ کرده اند . اینان پارچه ی زیبایی را به
گردن خود برای زیبایی می آویختند و این جامه به نام خودشان نامیده شد و
امروزه در سراسر جهان پوشیده می شود . نوئل مالکوم پژوهشگر نامی معنی این
واژه را (دوستانه) گرفته اما بنده گمان می کنم ریشه آن همان (خورآباد) است
. در حاشیه عرض کنم حتی واژه ی خرابات در اشعار فارسی نیز احتمالاً باز
همین خورآباد است . این واژه هنوز در میان مردم کرد کرمانشاه و ایلام به
صورت خـوَرآوا کاربرد دارد .
ریشه آن نام، خراوات("Khoravat") در اوستا به معنای " دوستانه"
است.پژوهشهای تاریخی نشان میدهد كه نژاد کنونی كرواسی ، كرواتها، از 3000
سال پیش شروع به مهاجرت از سرزمین مادریشان ، ایران به سوی كرواسی،
صربستان و بوسنی نمودهاند. البته موج بزرگ از مهاجرت این قوم 1700 سال
پیش اتفاق افتاده است. شاید دلیل این مهاجرت سركوب مانویان در دوران
ساسانیان بوده است.
همچنین این مهاجران ایرانی تبار ، برای آنكه وجه تمایز خود را از نشان
دهند، یا برای زیبایی دستمالی به دور گردنشان میبستند، چیزی كه بعدها
محبوبیتی جهانی یافت و به كراوات مشهور گشت.در سال 1656 ، لوئی چهاردهم ،
هنگی از داوطلبان كروات را در ارتش خود تشكیل داد. اعضای این هنگ، به رسم
پیشینیان خود، دستمالی ابریشمین را به دور گردن خود میبستند كه در انتهای
آن گرهای داشت. همچنین این دستمال برای بستن زخم مجروحین مورد استفاده
قرار میگرفت. از آن به بعد این حمایل ابریشمی به عنوان بخشی از زیور
نظامی در ارتش فرانسه پذیرفته شد و واژه ’a la croate’ وارد زبان فرانسه
گشت. 170 سال بعد بستن كراوات به گردن رسمی جهان شمول گردید.
اگه روزی دشمنی پیداکردی،بدون درراه رسیدن به هدفت موفق بودی...
اگه روزی تهدیدت کردند،بدون دربرابر تو ناتوانند...
اگه خیانت دیدی،بدون قیمت توبالاست...
واگه روزی ترکت کردند،بدون باتو بودن لیاقت میخواد...
تاریخچه ی اتومبیل های بنزینی
آنچه بعنوان اتومبيل در اختيار ماست حاصل تجربه هاي گوناگون و تلاشهاي مدام افراد بسياري است كه كار خود را ابتدا از گاري شروع و امروزه به اتومبيلهاي پيشرفته امروزي رسيده اند .
اتومبيل به شكل امروزي را شخص بخصوصي اختراع نكرده است بلكه اين وسيله به تدريج تكامل يافته و بشكل امروزي در امده است .اتومبيلهاي اوليه شبيه درشكه بوده و با نيروي بخار بحركت در مي آمدند .اين نوع خودروها دو چرخ در عقب و يك چرخ در جلو داشتند .اتومبيل پس از اختراع ابتدا بعنوان يك وسيله ساده در اختيار اشراف قرار داشت شروع صنايع اتومبيل با اختراع موتور احتراق داخلي در سال 1860 بوسيله يك نفر بلژيكي به نام اتي ين لنواير (Etienne Lenoir) آغاز گرديد و سپس تغييرات جهشي و سريعي را طي نمود .
در بين سالهاي 1860 و 1870 در اروپا تجارب مختلفي بوسيله چند تن از مهندسين تحقق يافت يكي از اين تجربه ها ساختن يك موتور چهار سيلندر و نصب آن بر روي يك گاري كوچك بود كه توسط شخصي بنام زيگفريد ماركوس در سال 1874 در شهر وين انجام گرفت موتور اين وسيله نقليه از نوع بخاري بود و عمل احتراق مخلوط هوا و گاز زغال سنگ در داخل سيلندر به وسيله جرقه زني انجام ميگرفت نمونه بارز و عملي ساخت موتور احتراق داخلي در سال 1876 به وسيله يك نفر آلماني به نام نيكولاس اتو با موفقيت انجام شد . در اين عصر قهرمانان صنعت از جمله كات ليك دايملر و كارل بنز مستقل از هم كار ميكردند ولي جهت فعاليتشان يكي بود كوشش بسياري در جهت تحول اين صنعت انجام دادند . از جمله اين فعاليتها ميتوان به بهره گيري از الكتريسيته براي جرقه خودرو توسط بنز اشاره كرد .
گرچه صنعت اتومبيل در آلمان متولد شد ولي در فرانسه رشد نمود و در انگليس و آمريكا پيگيري بيشتري نسبت به آن بعمل آمد . اولين اتومبيل موفق آمريكايي Duryea نام داشت كه در سال 1893 به كار افتاد .
درسال 1903 تعداد خودروهاي ساخته شده در جهان به 62000 دستگاه رسيد كه نيمي از آن متعلق به كشور فرانسه بود . در سال 1906 بهترين و بي صدا ترين اتومبيل كه 7 ليتر حجم داشت در فرانسه با نام سيلور گاست (Silver Ghast) ساخته شد .
تاریخچه ی مسواکــــــــ !
مسواک مودار، شباهت بسیاری به مسواک های امروزی داشت و در سال ۱۴۹۸ در چین ساخته شد. این مسواک های مودار واقعا زبر و خشن بودند، موهای آن از پشت گردن گراز گرفته میشد و روی دسته ای که از استخوان یا چوب خیزران تهیه شده بود چسبانده میشد.
موی گراز تا سال ۱۹۳۸ میلادی و تا زمانی که نایلون توسط Dupont de Nemours مطرح گردید استفاده میشد. نخستین مسواک نایلونی Doctor West’s Miracle Toothbrush نام گرفت. بعدها آمریکایی ها عادت های بهداشتی سربازان از جمله مسواک زدن را از جنگ جهانی دوم بهبود بخشیدند.
آنها شدیدا به تمریناتی که باعث بهبود بهداشت دهان و دندان می گشت علاقمند شدند و خیلی زود مسواک های نایلونی را پذیرفته و جایگزین نسل قبلی مسواک کردند.
موارد جالب توجه دیگر در این زمینه :
اولین تولید انبوه مسواک توسط William Addis در Clerkenwald انگلیس و در حدود سال ۱۷۸۰ انجام شد.
اولین آمریکایی که حق امتیاز مسواک را گرفت فردی با نام H. N. Wadsworth بود که در تاریخ ۷ نوامبر ۱۸۵۷ آن را به ثست رسانید. (شماره ی ثبت، ۱۸,۶۵۳)
تولید انبوه مسواک در آمریکا در حدود سال ۱۸۸۵ آغاز شد.
اولین مسواک الکتریکی که توانست در بازار آمریکا موفق شود توسط شرکت Squibb و در سال ۱۹۶۰ عرضه شد.
رومیان باستان از خارهای جوجه تیغی به عنوان خلال دندان استفاده میکردند.
اریخچه آداب و رسوم شب یلدا
شب یلدا یا شب چله آخرین روز آذرماه، شب اول زمستان و درازترین شب سال است. ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلند تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می کردند.
این جشن در ماه پارسی «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان قبل از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد.
نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه هایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می برند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاه تر نشانه یی از غلبه تاریکی.
● پیشینه جشن
یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است. این جشن مراسمی آریایی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. یلدا روز تولد میترا یا مهر است. این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند کهن است.
● مراسم و آداب جشن
برای در امان بودن از خطر اهریمن، در این شب همه دور هم جمع می شدند و با برافروختن آتش از خورشید طلب برکت می کردند.
آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آینده گویی می کنند.
جشن شب یلدا جشنی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار می شود. ۷ هزار سال پیش نیاکان ما به دانش گاه شماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است.
یکی دیگر از دلایل برگزاری این جشن، شب زادروز ایزدمهر یا میترا است. مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانی ها و آریایی ها به پیش از دین زرتشت بازمی گردد که پس از ظهور زرتشت این پیامبر او را اهورامزدا تعریف کرد. یکی از ایزدان اهورایی مهر بود که هم اکنون بخشی از اوستا به نامش نامگذاری شده.
در «مهریشت» اوستا آمده است؛ «مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی می نگرد تا دروغی نگوید».
● آیین های جشن شب یلدا
یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند.
در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. بازگویی خاطرات و قصه گویی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر آیند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپیده برسانند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزء آداب و شیوه آن نباشد. در جاهای گوناگون ایران، گونه های تنقلات و خوراکی ها به تبع ژیرامون و شیوه زندگی مردم منطقه بهره برده می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا شمار زیادی به این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
مردم شیراز در شب یلدا به شب زنده داری می پردازند و برخی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت می کنند. آنها در این شب سفره یی می گسترانند که بی شباهت به سفره هفت سین نوروز نیست و در آن آینه را جای می دهند. گونه های بی شمار آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلواشکری، رنگینک و خرما و میوه هایی چون انار و به ویژه هندوانه خوراکی های این شب را تشکیل می دهند.
در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) می خوردند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را سوگند می دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچی و کشمش می خورند. در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می کنند و باورمندند که هرکس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از میوه هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می شود.
در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می ریزند، خمره را پر از آب می کنند و کمی نمک هم به آن می افزایند و در خم را می بندند و در گوشه یی خارج از هوای گرم اتاق می گذارند، ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می شود. آوکونوس (ازگیل) در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده یافت می شود و هر زمان هوس کنند ازگیل و تازه و پخته را از خم بیرون می آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب می خورند.بنا به روایت مردم کرمان تا سحر انتظار می کشند تا از قارون افسانه یی استقبال کنند. قارون در پوشاک هیزم شکن برای خانواده های فقیر تکه های چوب می آورد. این چوب ها به زر دگرگون می شوند و برای آن خانواده، ثروت و روزی به همراه می آورند.
● جشن شب یلدا
جشن شب یلدا یک جشن کاملاً زنده است و همه مسیحیان جهان این جشن را با نام جشن تولد مسیح برگزار می کنند. یلدا و مراسمی که در نخستین شب بلند زمستان و بلندترین شب سال برپا می کنند سابقه یی بسیار دراز داشته و مربوط می شود به ایزد مهر.
این جشن که یکی از کهن ترین جشن های ایران باستان است در اصطلاح به آن شب چله هم می گویند. چله بزرگ از یکمین روز دی ماه جشن خرم روز تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و آن را چله بزرگ می نامند به آن دلیل که شدت سرما بیشتر است، آنگاه چله کوچک فرا می رسد که دهم از بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامد و سرما کم کم کاسته می شود.
چله اول که اولین روز زمستان و یا نخستین شب آن است تولد مهر و خورشید شکست ناپذیر است، زیرا مردم دوره های گذشته که پایه زندگی شان برکشاورزی و چوپانی قرار داشت و در طول سال با سپری شدن فصل ها و تضادهای طبیعت خو داشتند و براثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافته و کارها و فعالیتشان را براساس آن تنظیم می کردند و به تدریج دریافتند که کوتاهترین روزها آخرین روز پاییز یعنی سی ام آذر و بلندترین شب ها شب اول زمستان است اما بلافاصله بعد از این با آغاز دی روزها بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود.
اقوام قدیم آریایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان می گرفتند خصوصاً ژرمن ها که این ماه را به خدای آفتاب نسبت می دهند و زیاد هم بی تناسب نیست چرا که آغاز زمستان مثل تولد خورشید است که از آن روز در نصف کره شمالی رو به افزایش و ارتفاع و درخشندگی می گذارد و هر روز قوی تر می شود. در این شب آتش برمی افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیاطین نابود شده و بگریزند و همچنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود آتش نیز همان والایی را نزد مردمان دارا شد.
چون تاریکی فرا می رسید در پرتو روشنایی آتش تاریکی اهریمنی را از بین می بردند. در شب یلدا یا تولد خورشید افراد دور هم جمع می شدند و جهت رفع این نحوست آتش می افروختند و خوان ویژه مانند سفره یی که عید نوروز تهیه می کنند اما محتویات آن متفاوت است می گستراندند و هر آنچه میوه تازه فصل که نگهداری شده بود و میوه های خشک در سفره می نهادند.
این سفره جنبه دینی داشته و مقدس بود و از ایزد خورشید روشنایی و برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش می گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد. سفره شب یلدا سفره میزد است و میزد عبارت است از میوه های تر و خشک و آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لرک که از لوازم این جشن بود که به افتخار و ویژگی مهر یا خورشید برگزار می شد.
امروز هم ایرانیان در سراسر جهان این جشن زیبا را در کنار یکدیگر برگزار می کنند و به خواندن شاهنامه و گرفتن فال حافظ می پردازند.
ده فرمان آداب معاشرت
اما از سویی دیگر این نشست ها می توانند دام هایی خطرناك باشند. كافی است بیش از حد احساس راحتی كنید و خودمانی شوید، قوانین پنهان اجتماعی را زیر پا بگذارید و در نتیجه به راحتی خود را نابود كنید، در حالی كه هیچ وقت نمی فهمید چرا؟
در متن زیر ده دستور آداب معاشرت آورده شده، که توصیه می کنیم به دقت آنها را بخوانید و سعی كنید به اندازه بیماری وبا از آنها دوری كنید. اگر همكاران بی احتیاطتان می خواهند به این محدوده ممنوعه پا بگذارند، به خودشان مربوط است ولی بهتر است شما حواستان را جمع کنید كه درگیر چنین دردسرهایی نشوید.
عدم توجه: روی برگرداندن از شخصی كه در حال صحبت با شماست، نشانه بی ادبی است. بذل توجه یكی از اصلی ترین نشانه های آداب معاشرت، و بهترین تمجید از طرف مقابل است. برای كسب نتیجه بهتر، می توانید با حالت های مختلف صورت و بدن حركات بدن نشان دهید كه به بحث علاقه مند هستید.
شـُل دست دادن: این حركت نشان دهنده عدم اطمینان شما به خود است. به نرمی دست بدهید. این كار بیانگر اعتماد به نفس، خونگرمی، گشاده رویی و صداقت است. ولی مراقب باشید زیاده روی نكنید و دست طرف مقابل را خیلی محكم نفشارید، چون آن وقت فكر می كند كه شما آدمی سلطه جو و طالب برتری هستید.
پشت كردن به دیگری: زبان بدن (ایما و اشاره ها) شما می تواند شخصیتتان را نشان دهد. اگر به خوبی با همكار خود برخورد نكنید، اعلام كرده اید كه هیچ علاقه ای به صحبت ندارید. این كار به نوعی توهین است و می تواند منجر به ایجاد احساسات و تفكرات منفی و حتی خصمانه دیگران نسبت به شما شود.
سیگار كشیدن: امروزه، در بیشتر قرارملاقات های عمومی از سیگار كشیدن به شدت اجتناب می شود. امتحانش مجانی است؛ در جمع سیگار آتش بزنید تا چه غیر سیگاری ها و چه سیگاری های مطیع قانون از شما بیزار شوند!
برداشتن ظرف نوشیدنی با دست راست: همیشه نوشیدنی خود را با دست چپ بردارید. این طوری می توانید هنگام برخورد با دیگری، بدون دردسر و ریختن نوشیدنی روی لباس های خود یا طرف مقابل، با او دست بدهید. به علاوه دست راستتان گرم می ماند، چرا كه نگهداری نوشیدنی با یخ، دستتان را سرد و مرطوب می كند.
نپوشیدن كت: هیچ وقت لباسی مانند كت را در نیاورید یا اگر فرضاً برای کلاس گذاشتن کراوات زده اید، گره كراوات خود را شل نكنید مگر این كه میزبان پیش از شما، چنین كاری بكند. به طور کلی، لباس نامرتب در نشست های عمومی بسیار ناپسند است.
بیش از حد نزدیك ایستادن: هر یک از ما برای خود یك «حد آسودگی» داریم (که درافراد مختلف، متفاوت است) و دوست نداریم دیگران بدون اجازه به این فضای شخصی تجاوز كنند. اگر هم كسی این كار را بكند سعی داریم از او دوری كنیم و از متجاوز به خاطر نزدیكی بیش از حد بیزار می شویم.
بلند صحبت كردن: با صدای بلند صحبت نكنید. این كار شما را مغرور و از خود راضی جلوه می دهد. صدایتان باید آرام و یكنواخت باشد و لحنتان باید با زمان و موقعیت حاضر در آن هماهنگ باشد.
زمان پایان میهمانی: یك مهمانی رسمی هیچ وقت نباید بیشتر از دو ساعت طول بكشد. ساعت 6 بعدازظهر شروع شود و حداكثر تا ساعت 8 به پایان برسد. تا نیم ساعت پس از ساعت پایان مهمانی باید آنجا را ترك كرده باشید.
صحبت همزمان: وقتی شخص دیگری صحبت می كند، بهترین روش اهانت كردن پریدن وسط حرف اوست! قبل از پاسخ دادن، اجازه دهید حرفش را تمام كند. به این ترتیب نشان می دهید كه فرد مؤدبی هستید و طرف مقابل هم بهتر می تواند گفته های شما را بشنود و بفهمد. در ضمن راز سخنور خوب شدن، خوب گوش كردن است.
منبع : تبیان
شكسپير: هميشه به كسي فكر كن كه تو رو دوست دارد، نه كسي كه تو دوستش داري**
عضو گروه تاریخ انجمن
آشنایی با آداب خواستگاری
دسته اول خواستگاری های سنتی هستند و دسته دوم نیز به خواستگاری های امروزی و اصطلاحا مدرن معروف شده اند. نقش خانواده دختر و پسر در خواستگاری های مدرن بسیار کمرنگ و تنها در حد تشریفات و حضور در مجالس یا جلسه خواستگاری است چرا که پیش از برگزاری این مراسم و آشنایی دو خانواده با یکدیگر، دختر و پسر همدیگر را در خیابان، محیط کار و ... دیده اند و با انجام چندین جلسه گفت وگو خارج از محیط خانه به شناختی به ظاهر کلی از یکدیگر دست یافته اند، در نتیجه خانواده هیچ نقشی در انتخاب همسر آینده فرزند ندارد.
اما در خواستگاری های سنتی - که اتفاقا به عقیده کارشناسان ازدواج هایی که با این روش خواستگاری شکل می گیرند از دوام و کیفیت بالاتری برخوردارند - خانواده جزو مولفه های اصلی به شمار می آید.
این روش خواستگاری که از دیرباز در کشور ما مرسوم بوده است خانواده محور است البته نه به آن معنا که حرف اول و آخر را خانواده بزند و عروس و داماد بدون آن که حتی یکدیگر را ببینند یا گفت وگویی با یکدیگر داشته باشند، به عقد یکدیگر درآیند، بلکه در این نوع خواستگاری قبل از آغاز گفت وگوهای رسمی دختر و پسر و قبل از برقراری علاقه عاطفی مابین آن ها خانواده دو طرف در جریان امر خواستگاری قرار می گیرند و ضمن بیان تجربیات خود مدیریت مراسم خواستگاری را نیز عهده دار می شوند و در انتخاب همسر آینده فرزند نقش اساسی را ایفا می کنند.
مراحل یک خواستگاری :
با ابراز تمایل پسر به ازدواج، خانواده وی با توجه به ملاک های فرزندشان از همسر ایده آل به جست وجوی مورد مناسب می پردازند که این مهم مستلزم صحبت خانواده با فرزندشان و آگاهی از معیارهای او است. در این مرحله اگر متوجه غیرمنطقی بودن معیارهای فرزندتان شدید بهتر است با لحن دوستانه و صمیمی به بیان تجربیات خود در این زمینه بپردازید و معیارهای او را تعدیل کنید، البته باید به معیارهای وی نیز احترام بگذارید و به سخن ارزنده امام علی (ع) توجه داشته باشید که فرزندانتان در زمانی غیر از زمان شما زندگی می کنند.
در مرحله بعد معمولا مادر یا خواهر پسر( داماد ) به صورت تلفنی از خانواده دختر (عروس ) اجازه رفتن به خواستگاری می گیرند.در این مرحله بهتر است علاوه بر مشخصات عمومی مانند سن و تحصیلات و شغل پسر و دختر، مسائل کلی که از نظر آن ها برای انتخاب همسر آینده حائز اهمیت است گفته یا پرسیده شود.
مسائلی مانند میزان پایبندی به اعتقادات مذهبی، نوع حجاب دختر خانم یا میزان دارایی های پسر و....اگر خانواده دختر خانم، طی تماس تلفنی متوجه شدند که مشخصات کلی آقا پسر با معیارهای دخترشان درباره همسر ایده آل مطابقت دارد وقت خواستگاری را تعیین می کنند. در جلسه اول خواستگاری، معمولا تنها دو نفر از خانم های خانواده پسر برای آشنایی با خانواده دختر حضور دارند و این جلسه بدون حضور داماد برگزار می شود. مهم ترین مزیت این جلسه این است که چون در این جلسه تنها خانم ها حضور دارند، دختر خانم می تواند ارتباط راحت تری با خانواده داماد برقرار کند .
در ضمن به علت حضور نداشتن آقا پسر، استرس دختر خانم نیز کمتر است و در نتیجه ظاهر و رفتارش طبیعی تر خواهد بود، البته برای جلوگیری از تشریفاتی شدن جلسات خواستگاری که هزینه زیادی را بر دوش ۲خانواده و به ویژه خانواده عروس می گذارد و برای کم شدن تعداد جلسات خواستگاری، پسر نیز می تواند با کسب اجازه از خانواده دختر از اواسط همان جلسه در مراسم خواستگاری حضور یابد.در هر صورت اولین جلسه خواستگاری صرفا برای دیدن دختر و پسر و آشنایی اولیه ۲ خانواده برگزار می شود.
از آن جا که در این جلسه هنوز دو خانواده از نظر فرزندانشان درباره پسند ظاهری طرف مقابل آگاهی ندارند سوالات بیشتر درباره مشخصات کلی است و در آن آشنایی عمومی برای خانواده دو طرف حاصل می شود.بعد از این جلسه دو احتمال وجود دارد اول این که پسر یا دختر، طرف مقابل را به هر دلیلی مناسب خود تشخیص نداده است و تمایلی به ادامه روند خواستگاری ندارد.
در این صورت معمولا خانواده پسر باید به جست وجوی مورد بعدی باشند اما بسیار بهتر خواهد بود که خانواده پسر یا دختر، تمایل نداشتن خود را به صورت محترمانه به طرف مقابل اطلاع دهند به خصوص اگر این مسئله از سوی خانواده پسر باشد چرا که خانواده دختر در انتظار تماس آنان هستند و این نوع انتظار در این گونه مواقع برای هیچ کسی به خصوص برای دخترخانم های در آستانه ازدواج حس خوشایندی نیست.
اما در صورتی که پسر برای ادامه روند خواستگاری تمایل داشت در مرحله بعد طی تماسی که خانواده پسر با خانواده دختر برقرار خواهند کرد و البته در صورت تمایل دختر خانم، وقت جلسه بعدی برای آشنایی بیشتر دختر و پسر گذاشته می شود. در این جلسه چون دختر و پسر ظاهر هم را پسندیده اند و خانواده ها با هم آشنا شده اند استرس هر دو طرف کمتر است.
برخلاف جلسه اول همراه داشتن گل یا شیرینی در این جلسه ضروری است.
هنگام صحبت بهتر است ابتدا آقا شروع به صحبت کند و شرایط کاری و تحصیلی اش را کاملا شرح دهد تا دختر خانم نیز احساس راحتی بیشتری کند. بهتر است در این جلسه از سوالات «بازپاسخ» یعنی پرسش هایی که مستلزم توضیح طرف مقابل است استفاده شود، به طور مثال سوال «نظر شما درباره وظیفه زن و مرد در زندگی مشترک چیست؟» می تواند سوال خوبی باشد.
مهم ترین نکته در این جلسه این است که دختر و پسر از قبل باید ایده آل ها و معیارهایشان برای زندگی را تعیین کرده باشند، حد و مرزها و خط قرمزهای خود را بشناسند و انتظاراتشان از همسر آینده شان را بدانند تا بتوانند با سوال کردن و صحبت کردن متوجه تناسب داشتن یا نداشتن شان با هم بشوند. در شماره های بعد توضیحات بیشتری درباره نحوه گفت وگو و پرسش هایی که در جلسات خواستگاری رد و بدل می شود ارائه می کنیم.
فرقـے نمـے کند !!
بگویم و بدانـے ...!
یا ...
نگویم و بدانـے..!
آشنایی با کره زمین سری2
اولین موجودات زنده حدود 3.8 میلیارد سال پیش و اولین دایناسورها حدود 150 میلیون سال پیش در زمین ظاهر شدند. حدود 65 میلیون سال پیش نسل دایناسورها از بین رفت (انقراض دایناسورها). یکی از عوامل انقراض دایناسورها برخورد یک شهاب سنگ به زمین و پر شدن جو زمین از غبار بود. در چنین شرایطی نور و گرما به زمین نرسیده و یک دوره کوتاه یخبندان باعث مرگ دایناسورها بر اثر سرما و گرسنگی شده است. اگر همه تاریخچه زمین را در 24 ساعت خلاصه کنیم، نخستین انسانها در 2 ثانیه مانده به نیمه شب ظهور خواهند کرد.
اندازه کره زمین
قطر کره زمین حدودا 7926 مایل (12756 کیلومتر) است. کره زمین پنجمین سیاره بزرگ در منظومه شمسی پس از مشتری ،زحل،اورانوس ونپتون می باشد.اراتوستن دانشمند یونان،(276- 194قبل از میلاد مسیح) اولین کسی بود که محیط کره زمین را محاسبه کرد. او سایه ظهر اواسط تابستان را،در چاههای عمیق سین که (امروزه اسوان نامیده می شود ودر کنار رود نیل در مصر قرار دارد) و اسکندریه را مقایسه کرد. و به درستی تصور کرد از انجا که خورشید بسیار دور است پرتوهای آن تقریبا موازی هستند.و بادانستن فاصله دو محل ، محیط زمین را بالغ بر 250000 استادیا (واحد سنجش محیط زمین ) محاسبه کرد . به طور دقیق مقدار یک واحد سنجش محیط زمین ناشناخته است، بنابراین دقت او نامطمئن و احتمالی اما بسیار نزدیک به حقیقت بود او همچنین انحراف محور کره زمین و فاصله آن از ماه و خورشید را با دقت اندازه گرفت.
ماه کره زمین
کره زمین یک ماه دارد. قطر کره ماه در حدود یک چهارم قطر کره زمین است. کره ماه ممکن است بخشی از کره زمین بوده باشد که بر اثر برخورد جسمی بزرگ باکره زمین در میلیاردها سال پیش از آن جدا شده است .
ماهکرهزمینماهکرهزمین
جرم ، چگالی و سرعت گریز
جرم کره زمین برابر 98/5 ضربدر 10 به توان 24 کیلو گرم است . کره زمین دارای چگالی متوسط 5520 کیلوگرم بر مترمکعب است (آب دارای چگالی 1027 کیلوگرم بر مترمکعب است). پر چگال ترین سیاره منظومه شمسی کره زمین می باشد. یک جسم برای فرار از کشش گرانشی زمین باید به سرعت 24840 مایل در ساعت (برابر 11180 متر بر ثانیه ) برسد .
حرکات زمین
- حرکت وضعی : حرکت زمین به دور محور شمالی و جنوبی آن مدت این چرخش ۲۳ساعت و ۵ می باشد.
- حرکت انتقالی : زمین بر گرد خورشید سالی یکبار دوران میکند.( حرکت انتقالی به کمک اثر دوپلر اثبات میشود.)
(زمین به دور خورشید در خلاف جهت حرکت عقربههای ساعت میگردد (مدار بیضی شکل که خورشید در یکی از کانونهای آن واقع است). در این خصوص ما حرکت واقعی را نمیبینیم بلکه حرکت ظاهری خورشید را میبینیم که به نظر میرسد در یک سال یک بار به دور زمین میگردد. این مدار ظاهری خورشید دایرةالبروج نامیده میشود. نواری به عرض 8 درجه در هر سوی دایرةالبروج را منطقهالبروج میخوانند. 12 صورت برجسته فکلی بر این نوار قرار دارند که خورشید در حرکت ظاهریش هر سال یکبار از آنها میگذرد این صورتها عبارتند از : حمل ، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله ،میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو و حوت.)
- حرکت رقص محور : این بسیار کمتر است بنابراین تنها یک لرزش سینوسی در مدار زمین ایجاد میکند.
- حرکت تقدیمی : حرکتی است که به موجب خم بودن محور زمین نسبت مدار خود ایجاد میشود و باعث میشود که قطب شمال سماوی جا به جا شود(در دورههای ۲۶ هزار ساله)
خورشید همراه زمین و سیارات دیگر در میان خوشه محلی ستارهگان با سرعت بیست کیلومتر در ثانیه حرکت میکنند. حواس آدمی این حرکات را درنمییابد همانطور که در ترنی که با حرکت یکنواخت پیش میرود، مسافران سرعت آن را حس نمیکنند.
گرم ترین مکان کره زمین کجاست؟+ عکس ماهواره ای
به گزارش تکناز ، عنوان گرم ترین نقطه کره زمین بعضی اوقات برای منطقه ای به نام عزیزه در لیبی استفاده می شود که بیشترین دما را روی کره زمین دارد.
این نقطه از صحرای بزرگ آفریقا در میان مردم محلی به نام روستای مرگ شهرت پیدا کرده است.
بر اساس تحقیقات دانشگاه مونتانا و مرکز فضایی آمریکا ناسا از دیگر نقاط گرم روی کره زمین دشت لوت در ایران است که در بعضی از فصول سال به داغ ترین نقطه کره زمین تبدیل می شود.
در واقع به گفته دانشمندان داغ ترین نقاط کره زمین بین دشت لوت، صحرای گبی و صحرای آفریقا در گردش است.
هنوز هم بوی عید بهترین عطر دنیاست.
مولانا در این مکان درس می خواند ! + عکس
به نقل از فارس، در منطقه "بلخ" ولایت مزار شریف افغانستان، دیوارها و گنبدهایی از یک بنای قدیمی وجود دارد که رو به ویرانی است.
بر اساس یافتههای کاوشگران و باستانشناسان این بنا مدرسه یا همان "خانقاه" پدر "مولانا جلالالدین محمد بلخی" "سلطانالعلما" یا "بهاولد" است.
بخشی از این مدرسه یا خانقاه در جنگهای 3 دهه گذشته افغانستان آسیب دیده و بخش دیگری از آن در نتیجه بیتوجهی مسئولان افغان ویران شده است.
با این حال پس کوچههای خاکآلود این ویرانه هنوز بوی مولانا میدهد و سالانه صدها گردشگر داخلی و خارجی را به سوی خود جلب میکند.
خانقاه یا مدرسه سلطانالعلما؟
با این حال هنوز تردید وجود دارد که آیا این ویرانههای بر جای مانده از 800 سال پیش بقایای مدرسه بهاولد است و یا خانقاه وی است؟
"اعظم رهنورد زریاب" اظهار داشت: در منطقه "بلخ" ولایت مزار شریف دیوارها و گنبدهای یک بنای تاریخی دیده میشود که بر اساس یافتههای باستانشناسان این همان مدرسه "بهاولد" پدر مولانا است.
این پژوهشگر افغان با بیان اینکه برخی معتقدند که این همان خانقاه بهاولد است که در آن مراسم اهل تصوف برگزار میشد، گفت: چیزی که ما از آن مطمئن هستیم این است که بهاولد یا سلطانالعلما مدرسهای در این منطقه داشت و شاگردان زیادی در این مدرسه پای درس او مینشستند.
"رجب محمد آدینه" استاد دانشکده ادبیات دانشگاه کابل نیز در این باره گفت: به احتمال زیاد در این محل مدرسه و خانقاهی وجود داشته است.
محلی که شخصیت مولانا در آن پایهگذاری شد
زریاب در ادامه تصریح کرد: روزگاری این مدرسه محل تجمع صدها تن از تشنگان علم و دانش بود که از مناطق دور و نزدیک می آمدند و از حضور پدر و پدر بزرگ مولانا درس میآموختند.
وی با اشاره به این که در این مکان صدها تن از مردم و مریدان بهاولد برای حل مشکلات فقهی خود به وی که سلطانالعلمای آن زمان بود، افزود: به این ترتیب این مکان محل پرسش و پاسخ، تدریس و آموزش بود.
زریاب ادامه داد: اساس و پایه شخصیت مولانای بلخی در محیط همین مدرسه یا خانقاه تشکیل شد.
انتقاد از عدم توجه دولت به بازسازی خانقاه سلطانالعلما
پس از سالها ویرانی، سرانجام 3 سال پیش دولت "ترکیه" اعلام کرد که خانقاه بهاولد را بازسازی میکند، اما از آن زمان تاکنون هیچ اقدامی در این راستا صورت نگرفته است.
استاد دانشکده ادبیات دانشگاه کابل، با انتقاد از سیاست فرهنگی دولت افغانستان گفت: در حالی که دهها میلیارد دلار در بخشهای مختلف کشور هزینه شده است با این حال هیچ هزینهای برای بازسازی چنین مکانهایی صورت نگرفته است.
زریاب با بیان این که همواره آثار و پدیدههای فرهنگی از سوی دولت و نهادهای مسئول مورد بیمهری قرار گرفته است، گفت: دولت باید در این زمینه تصمیمی جدی اتخاذ کند تا دیوارها و گنبدهای باقی مانده از این بنا حفظ شود.
تلاش بازرگان افغان برای بازسازی خانقاه سلطانالعلما
پس از آن که ترکیه اقدامی برای بازسازی خانقاه یا مدرسه سلطانالعلما انجام نداد، "نبیزاده" یکی از بازرگانان افغان حاضر شد که هزینههای بازسازی این بنا را پرداخت کند.
زریاب با اشاره به این اقدام بازرگان افغان، خاطرنشان کرد: این بنا باید به روشهای علمی و هنری آن بازسازی شود.
این بنای تاریخی که اکنون در آستانه نابودی قرار دارد، نیاز به توجه بیشتر مولوی دوستان دارد.
هنوز هم بوی عید بهترین عطر دنیاست.
دانستنی های جالب از سراسر جهان که تا به امروز نخوانده بودید
در روسیه سالانه بیش از ۱۲ هزار زن در نتیجه خشونت های خانوادگی جان خود را از دست می دهند
نیمی از شهروندان ۱۵ ساله انگلیسی تجربه مصرف مواد مخدر را کسب کرده
و یک چهارم جمعیت ۱۵ ساله این کشور نیز سیگار مصرف می کند.
یک سوم کسانی که دچار چاقی مفرط هستند در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند
.
در بین کشورهای توسعه یافته بیشترین آمار در مقوله بارداری زودهنگام به آمریکا و انگلستان اختصاص دارد
.
آمار زنان گمشده چینی به ۴۴ میلیون نفر می رسد.
تعداد زنان آرایشگر برزیلی از تعداد سربازان این کشور بیشتر است
.
۸۱ درصد اعدام های صورت گرفته در سال ۲۰۰۲ در سه کشور جهان به وقوع
.پیوسته
در اتحادیه اروپا روزانه هر راس گاو به میزان ۵/۲ دلار مورد حمایت مالی قرار می گیرد، اما ۷۵ درصد جمعیت قاره آفریقا با پولی بسیار کمتر از این رقم به
زندگی روزانه خود ادامه می دهند
.
یک پنجم جمعیت دنیا با درآمد روزانه کمتر از یک دلار به حیات خود ادامه می دهند.
آیا می دانید روزانه حدود ۱۰ ملیارد سلول پوستی بدن انسان می میرند.
آیا می دانید هر انسان روزانه بین ۱ تا ۳ پیمانه بزاق ترشح می کند.
آیا می دانید بدن یک انسان بالغ روزانه به حدود ۴۰ کیلو گرم اکسیژن نیاز دارد.
آیا می دانیدحدود ۲۰ درصد از اکسیژنی که تنفس می کنیم به مغز می رود.
آیا می دانید شما نمی توانید خودتان را قلقلک بدهید. چون مغز میداند که می خواهید به بدن خود دست بزنید
آیا می دانید یک مرد معمولی حدود ۵ ماه از عمر خود را صرف اصلاح موهای صورت می کند.
آیا می دانید مو دومین بافت در بدن است که سریع ترین رشد را دارد. مغز استخوان رتبه ی اول را دارد.
آیا می دانید انسان در هرسال بیش از ۶ ملیون بار پلک می زند.
آیا می دانید دیابت اولین علت نابینایی در آمریکا است.
آیا می دانید دلیل وجود ابرو ها این است که از ریخته شدن عرق به داخل چشم ها جلو گیری کند.
آیا می دانید فشاری که قلب انسان تولید می کند می تواند خون را تا بیش از ۱۰ متر بپاشد.
آیا می دانید قلب انسان به طور میانگین حدود ۳۵ ملیون بار در سال می تپد. بنابر این قلب یک انسان عادی روزانه صد هزار بار می تپد.
آیا می دانید در داخل ریه ها بیش از ۳۰۰۰۰۰ ملیون مویرگ خونی کوچک قرار دارد که اگر پشت سر هم چیده شوند طول آنها ۲۴۰۰ کیلومتر خواهد بود.
آیا می دانید منشاء بوی بد پا مانند زیر بغل، عرق است. هر جفت پا ۵۰۰ هزار غده ی عرقی دارند و می توانند بیش از یک فنجان عرق در روز تولید کنند.
آیا می دانید هوایی که هنگام عطسه از دهان و بینی خارج می شود حدود ۱۶۰ کیلومتر در ساعت سرعت دارد. بنابر این بهتر است هنگام عطسه کردن دهان و بینی خود را با دستمال بپوشانید یا وقتی صدای عطسه به گوشتان می رسد فرار کنید.آیا می دانید که نوزادان به سختی می توانند سر خود را نگه دارند. سر انسان در هنگام تولد یک چهارم قد او را تشکیل می دهد ولی در بزرگسالی این میزان به یک هشتم میرسد.
آیا می دانید عضلات تمرکز کننده ی چشم ها روزی ۱۰۰ هزار بار حرکت می کنند. اگر قرار باشد عضلات پا ها هم به همین میزان تحرک داشته باشند انسان باید روزی ۸۰ کیلومتر راه برود.
آیا می دانید وقتی می خوابید حدود ۸ میلیمتر قد می کشید و وقتی بیدار می شوید دوباره به قد اول خود بر می گردید. دلیل این امر آن است که وقتی نشسته یا ایستاده اید، صفحات غضروفی بین مفاصل،به خاطر جاذبه ی زمین مثل اسفنج فشرده می شوند.
آیا می دانید ۹۰ درصد اطلاعاتی که از دنیای پیرامون خود به دست می آوریم از طریق چشم ها است.
دانستنی هایی درباره ی عدد 13
● 13 عدد اول است.
● 13 جسم ارشمیدسی موجود است. (اجسام ارشمیدسی اجسامی هستند كه وجوه آنها چند ضلعی بوده، نه لزوما از یك نوع ، و كنجهای آنها مساوی هستند.)
● عدد 13كوچكترین Emirp است. (Emirp عدد اولی است كه اگر ارقام آن را معكوس كنیم مجددا عددی اول خواهد بود مثلا اعداد 13، 17،31، 37،.....)
● 169=2^13 بامعكوس كردن ارقام آن داریم: 961="2^31 یعنی رقم های آن مجددا معكوس می شود."
●شاخه زیتونی كه در پشت دلارهای آمریكا كشیده شده است 13 برگ دارد.
● نخستین حفرهی اول با طول سیزده بین دو عدد 113و 127اتفاق میافتد. (منظور از حفرهی اول تعداد اعداد مركب بین دوعدد اول متوالی است.)
● 13 كوچكترین عدد اول جایگشتپذیر (Permutable Number) است. ( این اعداد، اعداد اولی حداقل با دو رقم مجزا هستند كه با تجدید آرایش در رقم هایشان همچنان عددی اول باقی می مانند مثلا برای عدد 337 ، 733 و 373 و 337 عدد اول است از دیگر اعداد از این قسم میتوان به 13,17,37,79,113,119و جایگشتهای آن اشاره كرد.)
● هشت عدد اول دیگر میتواند به وسیله تغییر یك رقم از 13 تولید شود.{11, 17, 19, 23, 43, 53, 73, 83}
● عدد 13 كوچكترین عددی است كه ارقام آن در پایه چهار معكوس 13 است. ( 13 در مبنای چهار 31 است.)
●131211109876543212345678910111213عدد اول است.
● معكوس عدد 2^13 عددی اول است.
● 13كوچكترین عدد اولی است كه از مجموع مربعات دو عدد اول مجزا یعنی 2^3+2^2 بدست می آید.
●اقلیدس و دیافانتی هر كدام 13 كتاب نوشتهاند.
● مجموع باقی مانده های حاصل از تقسیم عدد 13 برنخستین اعداد اول تا 13 برابر 13 است.
● 13كوچكترین عدد اولی است كه مجموع ارقام آن مربع است.
● مجموع توانهای چهارم نخستین 13عدد اول به علاوهی عدد یك ، عددی اول(6870733) است.
● (13+1)13-13^(13+1) عددی اول است.
● مجموع نخستین 13 عدد اول 238كه مجموع ارقامش 13 است.
● كوچكترین عدد اولی است كه به صورت مجموع دو عدد اول ( 2+11) نمایش داده میشود و همچنین كوچترین عدد اولی است كه به صورت مجموع دو عدد مركب (4+9 ) نوشته میشود.
● ۱۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳/۱۳ عدد اول است. (توجه كنید كه تعداد ارقام 3 بعد 1 ، 13 عدد است.)
● عدد ۲^۱۳ منهای عدد ۱۳عددی اول است
بدن پس از مرگ (دانستنی)
حدود 0.83 درجه سیلسیوس کاهش مییابد تا جایی که به دمای اتاق برسد و در همین
زمان خون از چرخش باز ایستاده و بین 2 تا 6 ساعت بعد از مرگ بدن شروع به سفت
شدن میکند. در حالی که در این زمان بدن مرده به نظر میرسد، هنوز قسمتهایی از
بدن وجود دارند که زنده هستند. به عنوان مثال سلولهای پوست تا بعد از 24 ساعت از
مرگ هنوز فعالیت خود را ادامه میدهند. چند روز پس از مرگ؛ باکتریهایی که در بدن
وجود داشتهاند شروع به از بین بردن صاحبخانههای خود یا در واقع همان ارگانهای
داخلی میکنند. لوزالمعده به عنوان مثال در نوع خود آنقدر در خود باکتری جمع کرده
است که باعث تخریب سریع خود پس از مرگ میشود. وقتی که ارگانهای داخلی شروع
به از بین رفتن توسط باکتریهای میکنند بدن رو به کبودی میرود و سپس سیاه
میشود. شما ممکن است تغییرات را نبینید اما بو را به خوبی میتوانید استشمام
کنید.همان بو است که باعث ورم کردن بدن میشود. یک هفته بعد از مرگ پوست شل
میشود و کوچکترین دستی میتواند آن را از هم بپاشد. یک ماه بعد از مرگ نیز موها،
ناخنها و داندانها میافتند و بر خلاف آنچه شایع است ناخنها و موها در زمان مرگ هیچ
رشدی نمیکنند. اخلاقیات پزشکی در مرگ: تکنولوژی پزشکی میتواند بدن را زنده نگه
دارد حتی اگر مغز از بین رفته باشد و این همان زمانی است که خود هیچ اختیاری نداریم و
نفس کشیدن و یا نکشیدن را دیگران باید تعیین کنند و در واقع آنها هستند که میگویند
دستگاهها تا چه زمان بدن را نگه دارند. این همان نکتهای است که در سالهای اخیر
بحثهای بسیار در پی داشته است. اینکه مرگ فرد با توقف دستگاههایی که ارگانهای
بدن را زنده نگه داشتهاند اعلام شود و یا اینکه همان لحظه که مرگ مغزی رخ داد،
موضوعی است که هنوز در مورد آن بحث بسیاری میشود.
«کسانیکه دوستی را از زندگی برمیدارند مثل آن است که آفتاب را از عالم برداشتهاند.»
دانستنی های سفره ی هفت سین(بیا تو پشیمون نمیشی)
عيد نوروز
هفتسين سفرهاي است که ايرانيان هنگام نوروز ميآرايند. اين سفره ممکن است روي زمين يا روي ميز گذاشته شود. اعضاي خانواده معمولاً لحظه تحويل سال را در کنار سفره هفتسين ميگذرانند. بعضي سفره را در مدت سيزده روز نوروز نگه ميدارند و در پايان اين دوره، در روز سيزده نوروز، سبزه را به آب ميدهند.
سفره هفتسين منحصر به نوروز نيست و بعضي اين سفره يا مشابهش را براي مراسم ازدواج يا شب چله تهيه ميکنند.
سينها
در سفره هفت سين معمولاً هفت جز يا بيشتر که با حرف سين آغاز ميشوند قرار ميگيرد که معمولاً از مجموعه زير انتخاب ميشوند: سير، سيب، سبزه، سنجد، سرکه، سمنو، سماق، سنبل، سکه، سپند، سوهان، سوسن، سرمه، سنگک، سبزي، سياهدانه. از اين سينها (و نيز اجزاء ديگر اين سفره) معمولاً به نماد مفاهيمي چون نوزايي، باروري، فراواني، ثروت، و مانند آنها ياد ميشود. بعضي نيز اين اجزاء را به خدايان ايران باستان، بالاخص آناهيتا و سپندارمذ، ايزدبانوهاي آب و خاک، نسبت ميدهند.
سبزه نشانه خرّمي و شادابي و خوش اخلاقي است.سبزه با خود شادابي، نيکويي و سرزندگي را به همراه مي آورد. رنگ سبز ارتعاش افکار ما را موزون نگه مي دارد و به ما آرامش مي دهد
سبزه از اجزاي اصلي سفره شمرده ميشود و معمولاً از گندم، يونجه، يا عدسِ سبزشده است که ممکن است بر کوزه سبز کنند. از ديگر اجزاي خاصتر اين سفره ميتوان از سمنو و سنبل نام برد که در مواقع ديگر سال کمتر حضور دارند.
مرسوم است اجزاء ديگري هم در سفره چيده ميشود. اين اجزا ممکن است براي زينت يا کامل کردن مجموعه باشند. از جمله اين اجزاء ميتوان از آينه، قرآن يا مجموعه اشعار از قبيل ديوان حافظ و شاهنامه فردوسي، شمعدان (در بعضي سنتها تعداد شمعها به تعداد فرزندان خانواده است)، تخم مرغ رنگي، ميوه، گل، شيريني، آجيل، نان، شير، ماست، پنير، گلاب، عسل، شکر، تنگ يا کاسهء آب (معمولاً حاوي برگ يا ماهي يا انار يا ترنج يا ساير مرکبات)، بيدمشک، بادبزن و سبزي خوردن نام برد.
آينه و کتاب در کنار آن هم از اجزائي است که در بسياري از سفرههاي هفت سيني چيده ميشود. برخي بر اين باورند که سکه که نماد «دارايي» وآب که نماد «پاکي و روشنايي» است بهتر است در کنار هم قرار گيرند و سکه را درون ظرفي از آب سر سفره ميگذارند. يا به اميد زياد شدن ثروت، سکه را بر آينه ميگذارند.
خواص هفت سين نوروز
سين اول، سنجد
سنجد نماد سنجيده عمل کردن است.سنجد را بر اين باور بر سفره مي گذارند که هرکس با خويشتن عهد کند درآغازسال هرکاري را سنجيده انجام دهد. سنجد نشانه گرايش به عقل است؛ احترام به تفکر و ترويج و خردمندي.
سين دوم، سيب
دومين سيني که برسفره مي نهند سيب است که نماد سلامتي و عشق مي باشد.
سين سوم، سبزه
سبزه پس از سنجد و سيب بر سر سفره گذاشته مي شود که نشانه خرّمي و شادابي و خوش اخلاقي است.سبزي با خود شادابي ، نيکويي و سرزندگي را به همراه مي آورد. رنگ سبز ارتعاش افکار ما را موزون نگه مي دارد و به ما آرامش مي دهد.
سين چهارم، سمنو
سمنو مظهر صبر و مقاومت و عضو عدالت و قدرت است.
سين پنجم، سير
سير به نشانه رعايت حدود و مرزهاست. به سفره هفت سين راه يافته تا پاي را از گليم خويش بيرون ننهيم .سير نماد مناعت طبع است يعني انسان بايد همواره با قناعت بر جهان نگاه کند. پس سير که نشانه قناعت است را بر سر سفره مي نهيم تاانساني عاقل ،سالم ،شاداب، قوي و قانع باشيم.سيرچشمي و چشم سيري از بزرگ ترين صفات انسان برتر است.
سين ششم، سرکه
سرکه نماد پذيرش ناملايمات و نماد رضا و تسليم است.مي دانيم که زندگي پيوسته توام با رنج و مشقت و زحمت است و هيچ انسان متعهد و با مسئوليتي نيست که بدون دغدغه بتواند به زندگي ادامه دهد.خداوند، زمين و آسمان و انسان را آسوده و بي غم نيافريد و در هر مشقتي که مي رسد ،حکمتي نهفته است و سرکه گوياي تسليم در برابر حکمت خداوند بزرگ و حکيم است.
و سين هفتم، سماق
آخرين سين سفره هفت سين سماق است.سماق نمادصبر و بردباري وتحمل ديگران است.صبر به انسان مي آموزد که درگذر زندگي، خستگي رابايد خسته کرد و کاميابي را بايد يافت.
ماهي قرمز !
آيا ماهي قرمز از اجزاء سفره هفت سين است؟
بله. امروزه در بيشتر مناطق ايران، سبزه و سماق، سمنو، سيب، سرکه، سير و سنجد که همگي خوراکي و با منشاء گياهي هستند از اجزاي ثابت «هفت سين» هستند اما افزون بر «هفت سين» نامبرده، «سفره نوروزي» يا «سفره هفت سين» اجزاي ديگري نيز دارد همچون آيينه و آب، شمع، سکه، ماهي قرمز، نان، سبزي، شيريني، تخم مرغ رنگ کرده و گل سنبل (يا شب بو) و کتاب و ... هريک به نوبه خود بر زيبايي اين «خوان نوروزي» ميافزايند.
ايرانيان چند هزار سال است که ماهي قرمز را ميشناسند و اين نکته را اسناد معتبر تاريخي که امروزه در موزههاي بزرگ دنيا هست، تائيد ميکند. براي نمونه مجسمههاي کوچک ماهي قرمز از دوره هخامنشي و قبل از آن و يا نقش ماهي قرمز بر ظروف دوره ساساني گواه اين موضوع هستند. به احتمال زياد گونههايي از اين ماهيها از ايران و بينالنهرين به چين و ساير نقاط دنيا برده شدند و البته چينيها نيز در اصلاحنژاد ماهي قرمز و توليد ماهيهاي قرمز زينتي پيشتاز بودهاند.
البته نمونه قرمز رنگ اين ماهي در چند دهه اخير به خاطر اصلاحنژاد فراوان شده و به نشانه مهر، پيروزي، شادي، سرزندگي و برکت معنا مييابد.
چقدر عجیبه : تا وقتی مریض نباشی کسی برات گل نمیاره
تا فریاد نزنی کسی به سویت باز نمیگرده
تا گریه نکنی کسی نوازشت نمیکنه
تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمیاد
دانستنی های اسمان ها!!!
اتم ها هم مشابه دیاپازنهای نوری ریز رفتار میکنند و امواج نوری تابیده بر آنها را بازگسیل می کنند. ذرات بسیار ریز هم، چنین رفتاری دارند. هر چه ذره ریزتر باشد، بسامد نوری بالاتری را باز گسیل می کند. این وضع مشابه روشی است که زنگ های کوچک نسبت به زنگ های بزرگ با صدای زیرتری به صدا در می آیند. مولکول های نیتروژن و اکسیژن که بخش بزرگی از جو را تشکیل می دهند مانند همان زنگ های کوچک هستند. هنگامی که به حد کافی انرژی از نور خورشید دریافت می کنند با بسامدهای مختلف منتشر می کنند. هنگامی که نور در جهت های مختلف باز گسیل شود می گویند نور پراکنده شده است.
از بسامدهای مریی نور خورشید، نور بنفش بیشتر از دیگر نورها از اکسیژن و نیتروژن موجود در جو پراکنده می شود. اگر چه نور بنفش بیشتر از نور آبی پراکنده می شود، اما چشم های ما نسبت به نور بنفش حساس نیست. بنابر این نور آبی پراکنده شده اثر برتری در بینایی ما دارد و آسمان را آبی می بینیم.
رنگ آسمان آبی در مکان های گوناگون و تحت شرایط مختلف تغییر می کند. بخار آب موجود در جو عامل اصلی این تغییرات است. آسمان روزهایی که هوا آرام و خشک است نسبت به روزهایی که هوا آرام و مرطوب است رنگ آبی تیره تری دارد. ایتالیا و یونان که هوای فوق العاده خشکی دارند آسمان آبی زیبایی دارند که قرن ها الهام بخش نقاشان بوده است. در مکان هایی که جو حاوی تعداد زیادی ذرات گرد و غبار و دیگر ذرات بزرگتر از اکسیژن و ازت است، نورهای با بسامدهای پایین تر نیز به شدت پراکنده می شوند و این وضع موجب می شود که آسمان، آبی کم رنگ و سفید به نظر آید. هنگامی که جو از ذرات اضافی پاک می شود مثلا، پس از یک توفان شدید، رنگ آبی آسمان تیره تر می شود.
مه خاکستری رنگ آسمان بالای شهرهای بزرگ پیامد ذرات گسیل شده در هوا توسط موتور اتومبیل ها و کامیون ها، و یا کارخانه هاست. حتی هنگامی که اتومبیلی در جا کار می کند، برای نمونه موتور آن در هوا بیش از 100 میلیارد ذره در ثانیه گسیل می کند. بیشتر این ذرات مرئی نیستند اما می توانند به عنوان مرکز ریزی برای جذب ذرات دیگر به کار می روند. همین ذرات نورهای با بسامد پایین را پراکنده می کنند. بزرگترین ذرات، نور را بیشتر جذب می کنند تا پراکنده، پیامد این وضع پدیدار شدن مه قهوه ای رنگ است.
چرا غروب ها اسمان قرمز رنگ است؟
پرتو نوری که پراکنده نشود انتقال پیدا می کند. چون پراکندگی نورهای با بسامد پایین قرمز،نارنجی، و زرد در جو بسیار کم است بنابر این آنها بهتر از رنگهای با بسامد بالا در هوا منتقل می شوند. چون پراکندگی نور قرمز کمترین است. بنابر این در جو نسبت به دیگر نورها بیشتر منتقل شده و ضخامت بیشتری را می پیماند. هر چه ضخامت جو که باریکه نور از آن می گذرد بیشتر باشد، زمان بیشتری برای پراکندگی اجزاء نور با بسامد بالاتر وجود دارد. یعنی نور قرمز بهترین شرایط را برای حرکت در جو (با پراکنذگی کمتر) دارد. چنانکه در شکل مشاهده می کنید هنگام غروب نور خورشید ضخامت بیشتری را در جو طی می کند و در طول این مسیر نورهای با بسامد بالاتر پراکنده شده اند، از این لحاظ غروب قرمز رنگ است.
هنگام نیم روز نور خورشید برای رسیدن به سطح زمین کمترین مسافت را در جو می پیماید. از نور با بسامد بالا فقط مقدارکمی از نور خورشید پراکنده می شود و این وضع کافی است که رنگ خورشید متمایل به زرد به نظر رسد. چون خورشید در آسمان در ادامه روز پایین می آید شکل مسیر نور خورشید در جو طولانی تر شده و نورهای بنفش و آبی بیشتری از نور خورشید پراکنده می شوند. حذف نورهای بنفش و آبی موجب قرمز تر شدن نور انتقال یافته می شود و به تدریج رنگ خورشید قرمز تر شده و از رنگ زرد به نارنجی و در پایان هنگام غروب به رنگ قرمز نارنجی در می آید. پس از فوران های آتشفشانی رنگ طلوع و غروب خورشید غیر عادی است. زیرا ذرت بزرگتر از مولکول های جو در هوا فراوان تر یافت می شوند.
رنگ های غروب خورشید با قوانین آمیزش رنگ ها سازگاری دارد. هنگامی که نور آبی از نور سفید حذف شود رنگ مکمل باقیمانده زرد، و حذف نور بنفش با بسامد بالا رنگ مکمل نارنجی است. هنگامی که نور سبز با بسامد متوسط حذف شود رنگ ارغوانی (گلی) باقی می ماند. ترکیبات رنگها که با شرایط جوی روز به روز تغییر می کند موجب غروب های گوناگون می شود.
چرا ابرها سفید هستند؟
ابرها از تجمع قطره های کوچک آب با اندازه های گوناگون تشکیل شده اند. تجمع قطرات با اندازه های متفاوت موجب تنوع بسامدهای پراکنده شده می شود. یعنی تجمع ریزترین قطرات رنگ آبی و تجمع کمی بزرگ تر، رنگ سبز و تجمع بزرگترین قطرک ها، رنگ قرمز را پراکنده می کنند. نتیجه کلی سفیدی رنگ ابر است. در یک تجمع چون الکترون ها نزدیک یکدیگرند و همگام با هم ارتعاش می کنند، پراکندگی نور از زمانی که همان تعداد الکترون جدا از هم ارتعاش می کنند بیشتر است . پیامد آن شدت نور بیشتر و در نتیجه درخشان بودن ابرها است.
تجمع قطرک های بزرگتر مقدار زیادی از نور فرودی را جذب می کنند. بنابر این شدت پراکندگی کم است. بنابر این هر چه ابرها از تجمع قطرک های بزرگتری تشکیل شده باشند تاریکترند.
یک ابری که در فاصله حدود 8 کیلومتری از سطح دریا قرار دارد ، در چنین ارتفاعی تمام ابر تشکیل شده از کریستالهای یخ است وقطرات آب در آن وجود ندارد که در این حالت نور خورشید به طرف بالا منعکس می شود ، این ابرها در طول روز از دید ناظر بالای ابر سفید و براق هستند و از دید ناظر پایین ابر تیره هستند.
ابرهای طوفانی به علت تراکم و غلظت زیاد نور را در خود جذب می کنند و از روی زمین تیره دیده میشوند اگر چه ما از بالا آنها را سفید براق می بینیم .
رنگ خاکستری ابرها به علت افتادن سایه ابرهای بالایی بر روی آنها یا به علت چگالی زیاد آنها است که باعث جذب نور خورشید توسط آن می شود و مانع عبور نور به پایین می شود .
بار دیگر که آسمان آبی را تحسین می کنید و یا مجذوب شکل ابرهای درخشان و یا تماشاگر غروبی زیبا هستید، به یاد آورید که همه این پدیده ها پیامد ارتعاش دیاپازنهای نوری فوق العاده ریز هستند، هر روز شگفتی های طبیعت را بیشتر ارج می نهید.
دانستنی های جالب
آیا میدانید: هر قاره ای، شهری به نام «رم» دارد.
آیا میدانید: که حلزون می تواند سه سال بخوابد .
آیا میدانید: دلفین ها با یک چشم باز می خوابند .
آیا میدانید: قلب زنان نسبت به مردان تندتر می زند .
آیا میدانید: ناراحتی های پا در زنان ۴ برابر مردان است.
آیا میدانید:کوسه ها از بیماری سرطان در امان هستند .
آیا میدانید: هیچ گورخری، خط های مشابه دیگری ندارد.
آیا میدانید: ۱۳ درصد جمعیت جهان، صحرانشین هستند .
آیا میدانید: چهار پنجم جانوران رو حشره ها تشکیل داده اند.
آیا میدانید: تنها در یک پرواز، زنبور عسل به ۷۵ گل سر می زند.
آیا میدانید: چشم انسان معادل یک دوربین ۱۳۵ مگاپیکسل است.
آیا میدانید: ژاپن، پرمصرف ترین کشور جهان در زمینه انرژی است.
آیا میدانید: در ساخت دیوار بزرگ چین، آرد برنج به کار رفته است.
آیا میدانید: توماس ادیسون، مخترع لامپ از تاریکی وحشت داشت.
آیا میدانید: یک کودک ۴ ساله روزانه بیش از ۴۰۰ سوال می پرسد!
آیا میدانید: شیرها تا سن ۲ سالگی قادر به غرش کردن نمی باشند.
آیا میدانید: در هر یک گرم خاک، حدود ۱۰ میلیون باکتری زندگی می کند.
آیا میدانید: استرس باعث می شود، مرغ ها پرهای خود را از دست بدهند.
آیا میدانید: تعداد مرغ ها در سراسر جهان تقریبا با جمعیت انسان مساوی است.
آیا میدانید: به طور متوسط، هر فردی ۵ سال از عمر خودش را صرف خوردن می کند.
آیا میدانید: سرعت خواندن از صفحه رایانه نسبت به کاغذ معمولی ۲۵ درصد کندتر است.
آیا میدانید: نقاش معروف «لئوناردو داوینچی» معروف ترین نقاشی خود به نام «لبخند مونالیزا» را نه تاریخ زد و نه امضا کرد.
آیا میدانید: بازیافت تنها یک بطری شیشه ای، مقدار انرژی موردنیاز یک لامپ ۱۰۰ واتی به مدت ۴ ساعت را تامین می کند.
آیا میدانید: پرنده فلامینگو قادر است با سرعتی حدود ۵۵ کیلومتر در ساعت پرواز کند. این پرنده در یک شب حدود ۶۰۰ کیلومتر مسافت را طی می کند.
دانستنی های خنده دار(ایا میدانید خنده دار ) نیای نصف عمرت رفته
وقتی هوا آفتابی باشد
آیا میدانید آخرین دندانی که در دهان دیده میشود چه نام دارد؟
دندان مصنوعی
آیا میدانید برای قطع جریان برق چه باید کرد؟
باید قبض آن را پرداخت نکرد
آیا میدانید چرا مار نمیتواند به مسافرت برود؟
چون دست ندارد که برای خداحافظی تکان دهد
آیا میدانید چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبیلیو ، سه تا دبیلیو میگذارند؟
چون کار از محکمکاری عیب نمیکنه
آیا میدانید چرا فیل از سوراخ سوزن رد نمیشه؟
برای اینکه ته دمش گره داره
آیا میدانید چرا دو دوتا میشود پنج تا؟
چون علم پیشرفت کرده
آیا میدانید چرا دود از دودکش بالا میرود؟
چون ظاهرا چاره دیگری ندارد
آیا میدانید چرا لکلک موقع خواب یک پایش را بالا میگیرد؟
چون اگر هر دو را بالا بگیرد ، میافتد
آیا میدانید اگر کسی قلبش ایستاده بود چه میکنید؟
برایش صندلی میگذاریم
آیا میدانید اگر سر پرگار گیج برود چه میکشد؟
بیضی
آیا میدانید اگه یه نقطه آبی روی دیوار دیدید که حرکت میکند چیست؟
مورچهای است که شلوارلی پوشیده
آیا میدانید خط وسط قرص برای چیه؟
برای اینکه اگه با آب نرفت پایین با پیچگوشتی بره
آیا میدانید ناف یعنی چه؟
ناف نمره صفری است که طبیعت به شکم بیهنر داده است
آیا میدانید چه طوری زیر دریایی رو غرق میکنن؟
یه غواص میره در می زنه
دوستن لطفا سپاس و نظر فراموش نشه چون خیلی زحمت کشیدم
دانستنی های جالب ریاضی حتما بخونید
1*1=1
11*11=121
111*111=123321
1111*1111=1234321
11111*11111=123454321
111111*111111=12345654321
1111111*1111111=1234567654321
11111111*11111111=123456787654321
111111111*111111111=12345678987654321
هر چند تا 1رو * همون تعداد 1 کنید به ترتیب به تعداد 1 هاتون میره بعد بر عکس میشه این قانون تا 9تا یک پیروی میکنه
نگاه نکن تموم میشه!!!!
صبح ظهر شب همه روز هامون شده مثل هم
هیچ وقت این دوجا دوست پیدا نکن: اولی تو اینترنت بعدی تو خیابون
دوست يابي در دوره ي نوجواني
مقدمه
نوجوانان با قلب هاي حساس و دل هاي پر شور، دراين زمينه نيز غالباً به گونه اي افراطي عمل مي کنند. دوستي هاي آنان جنبه جذبه و شور به خود مي گيرد و معيار دوستي ها بيشتر بر مبناي عواطف است و از پايه ها ي منطقي و ارزشي کمتر برخوردار مي شود.
توصيه هايي به والدين در دوست يابي دوره ي نوجواني
والدين بايدبا نوجوانان رابطه ي صميمي وگرم برقرار کنند تا نوجوانان، آنها را به عنوان محرم اسرار خود بدانند و آنچه که پيرامون آن اتفاق مي افتد با ايشان در ميان بگذارند تا از گرايش افراطي به دوستان جلوگيري شود.
نوجوانان را نبايد تحقير کرد و به ويژه نبايد در حضور ديگران آنها را کوچک کنيم و به شخصيت ايشان لطمه بزنيم.
والدين بايد نوجوانان را توجيه کنند که دردوستي بايد چقدر از وقت خود را صرف يکديگر کنند تا چه اندازه به هم توجه داشته باشند و هنگامي يک فرد چند دوست دارد اين توجه را چگونه بين آنها تقسيم کند توجه به اين نکات موجب به وجود آمدن دوستي هاي خوب و مفيد است و عدم توجه موجب به هم خوردن دوستي ها مي شود.
نوجوان بايد بدانند افراط در برقراري ارتباط با دوست زيان آور است همان گونه که آب مايه حيات است اگر زياد مصرف شود به ضرر انسان تمام مي شود. والدين ضمن مراقبت و نظارت غيرمستقيم بر دوستي هاي فرزندان درسن نوجواني، اين اطلاعات و آگاهي را داشته باشند که دوستي هاي ا فراطي بعد از چند سال حالت متعادل پيدا خواهد کرد.
محدود کردن بيش از حد نوجوان احتمال "آسيب زايي" را بيشتر مي کند. لذا ضمن مراقبت در دوستي ها نبايد آن ها را بيش از حد محدود کرد.
نوجوان را توجيه کنيد تا در دوستي ها اعتدال را رعايت کند. هنگام بيان اسرار خود به دوستان برخي اسرار را نزد خود حفظ کند حتي براي بهترين دوستان بيان نکند والدين بايد روش دوستي يابي را به نوجوان بياموزند تا فرزند براي معاشرت و انتخاب دوست آگاهي کافي داشته باشد. برخي از نوجوانان آنچنان نيازمند دوستي هستند که "گدايي دوستي" مي کنند. مثلاً با خريدن شکلات، شيريني يا چيزي از اين قبيل سعي درجذب همکلاسي ها يا دوستان خانوادگي دارند. اين روش باعث تحقير آن ها خواهد شد. راهنمايي والدين در اين زمينه کارساز است.
منابع:
1- دنياي نوجوان، دکتر محمد رضا شرفي، انتشارات تربيت، چاپ دوم ، مهر ماه 72.
2- مجلات پيوند
3- گاهنامه مشاوره
دانستنیهای قرآن
- قران داراي 114 سوره است
- قران داراي 6236 ايه استتست
- قران 114 بسم الله الرحمن الرحيم دارد
- قران داراي 120 حزب ميباشد
- قران 30 جز دارد
- قران 115 بسم الله دارد
- 70بار نام قران در قران بكار رفته است
- بزرگترين سوره قران بقره است
- بهترين نوشيدني كه در قران به ان اشاره شده است شير ميباشد
- كوچكترين سوره قران كوثر ميباشد
- بهترين ايه ايه الكرسي است
- ايه 282 سوره بقره بزرگترين ايه قران است
- عظيم ترين ايات بسم الله الرحمن الرحيم ميباشد
- بهترين خوردني كه در قران ذكر شده عسل ميباشد
- منقورترين كار حلال نزد خداوند طلاق است
- كوچكترين ايه قران مدها متان در سوره الرحمن است
- بهترين شب در قران شب قدر است
- بهترين ماه در قران ماه رمضان است
- بهترين سوره قران يسن است
- سوره حمد به مادر قران معروف است
- سوره فجر به سوره امام حسين ( ع) معروف ا
- سوره هاي اسرائ حديد حشر صف جمعه تغابن واعلي به مسبحات مشهورند
- 86 سوره مكي و 28 سوره مدني است
- سوره يسن به قلب قران معروف است
- سوره هاي سجده فصلت نجم وعلق سجده واجب دارند
- سوره حمد به زبان بندگان نازل شده است
- قران كريم در سوره حمدد خلاصه شده است
- سوره توبه بسم الله الرحمن الرحيم ندارد
- سوره الرحمن به عروس قران معروف است
- سوره نمل دو بسم الله الرحمن الرحيم دارد
- تعداد 29سوره قران با حروف مقطعه اغاز ميشوند
- سوره حمد دو مرتبه بر پيامبر اكرم ( ص) نازل شده يكبار در مدينه و يكبار در مكه
- در سوره هاي فلق و ناس به معوذتين معروفند
- سوره عاديات منسوب به حضرت علي(ع) است
- سوره اسرا به بني اسرائيل معروف است
- 37سوره قران در جز 30 قرار دارند
- سورهايي كه توصيه شده در نماز جمعه خوانده شود عبارتند از منافقون و جمعه
- سوره اي كه در شان اهل البيت ( ع) نازل شده سوره دهر است
- سوره حجرات سوره اخلاق و ادب است
- داستان گوساله پرستي بني اسرائيل در سوره طه بيان شده است
- ايه الكرسي در سوره بقره قرار دارد
- ايه معروف و ان يكاد الذين كفروا... در سوره قلم قرار دارد
- دعاي ربنا اتنافيالدنيا حسنه ...در سوره بقره ايه 201 ميباشد
- در ايه 7 سوره احزاب نام پنج تن از پيامبران اولوالعزم بيان شده است
- ايه معروف امن يجيب المضطر اذا دعاه ويكشف اسو در سوره نمل ايه 62 ميباشد
دانستني هاي پزشكي |
•بادام زمینی دانه ای مفید برای مبتلایان به چربی خون
|
|
تحقیقات و بررسی های متعدد نشان داده اند، چربی بادام زمینی و كره بادام زمینی برای انسان مفید است. طی یك مطالعه در یكی از دانشگاه های آمریكا، اثرات رژیم غذایی حاوی بادام زمینی و كره آن در كاهش كلسترول خون، با میانگین رژیم غذایی آمریكایی ها مقایسه شد. نتایج نشان داد كه خطر بیماری های قلبی با مصرف متناوب و مكرر بادام زمینی (هر بار به مقدار کم) کاهش می یابد. همچنین بادام زمینی باعث کاهش کلسترول بد(LDL ) و افزایش کلسترول خوب(HDL ) و کاهش تری گلیسیرید می شود.
بادام زمینی و كره آن، منبع خوب و با صرفه ای از پروتئین هستند و بیشتر ویتامین ها و املاحی را كه به سختی بدست می آیند، تامین می كنند كه این ویتامین ها و املاح شامل اسید فولیك، ویتامینE ، مس، سلنیوم، منیزیم، روی و همچنین رنگدانه های گیاهی و فیبر خوراکی می باشند. |
|
•زعفران خاصيت ضد سرطانى دارد
|
|
براساس تحقيقات انجام شده زعفران خواص ضد سرطانى داشته و به عنوان يكى از مفيدترين داروهاى ضد تومور و جمع كننده راديكالهاى آزاد عمل مى كند.
زعفران ماده اى شادى بخش، آرام كننده، تقويت كننده حافظه، افزايش دهنده تمركز و ضد افسردگى است. طبق اين گزارش، زعفران در درمان آلزايمر، پاركينسون، كم خوابى، سرفه و آسم بسيار كمك كننده مى باشد. زعفران به عنوان مسكن به ويژه در درمان دردهاى لثه نيز تاثيرگذار است و به هضم طبيعى غذا و تقويت معده كمك مى كند و اگر به صورت استعمال خارجى مصرف شود در درمان كوفتگى و رماتيسم بسيار اثر گذار است. |
|
•نمازو دعا موجب تقویت ذهن میشود
|
|
تحقیقات نشان میدهد نمازو دعا موجب تقویت ذهن انسان وسلامت فردی میشود.هنگام طلب بخشایش از خدا در زمان نماز ودعا در مغز حالتی روی میدهدکه موجب کاهش فشارهای روانی(استرس)میشود که این امر قطع شدن ترشح هورمونهای استرس زا مانند کورتیزون را که موجب تحریک دستگاه ایمنی بدن میشوند در پی دارد.
افرادی که به طور منظم در مراسم مذهبی حاضر میشوند سالم ترند وعمر بیشتری میکنند.مراسم نیایش ودعا موجب تغییرات چشمگیری در مغز ادمی در (لوب چپ)پیشین واز کارافتادن برخی از حوزه های احساس از پیرامون میشود که برخی این حالات رابه ارتباط با خدا تعبیر میکنند............
|
|
• بخندید تا سالم بمانید
|
|
بر اساس تحقیقات جدید دانشمندان قهقهه میزان هورمون های استرس را در خون کاهش میدهد.نتایج این بررسی که در همایش علمی زیست شناسی تجربی ۲۰۰۸ مطرح شد،نشان می دهد هورمون های استرس در خون افراد بر اثر تماشای فیلم خنده دار به میزان چشمگیری کاهش می یابد.
به گفته پژوهشگران قرار گرفتن در موقعیت های مثبت با کاهش هورمون های استرس از عوارض ناشی ازافزایش مزمن این هورمون ها پیشگیری می کند.محققان با توجه به نتایج این پژوهش توصیه میکنند در برنامه های کاهش استرس و فشارهای روانی از موقعیت های خنده آور استفاده شود.
|
|
•عرق نعناع موثرتر از آسپرین
|
|
تحقیقات نشان میدهد عرق نعناع برای کاهش درد موثرتر از اسپرین است.چند تن از پژوهشگران با مقایسه اثر ضد دردی عرق نعناع با اسپرین در شماری از موش های از آزیشگاهی دریافتند عرق نعناع اثر ضد دردی بیشتری از اسپرین دارد.نتایج این بررسی همچنین نشان می دهد اثر ضد دردی عرق نعناع با افزایش مقدار ان بیشتر میشود.پژوهشگران معتقدند بسیاری از داروهای تسکین دهنده درد والتهاب به علت عوارض جانبی زیاد ودر برخی موارد تاثیر کم سودمند نیستند.
|
شعر جالب يک بچه آفريقايی با استدلال شگفت انگيز |
اين شعر کانديدی شعر برگزيده سال 2005 شده |
وقتی به دنيا ميام، سياهم، وقتی بزرگ ميشم، سياهم |
معماي يک چوب کبريت و اتاق سرد
- مجموعه: معما و تست هوش
معما:
اگر تنها يک کبريت داشته باشيد و وارد يک اتاق سرد و تاريک شويد که در آن يک بخاري نفتي ، يک چراغ نفتي و يک شمع باشد ...
اول کداميک را روشن ميکنيد؟
*
*
*
*
*
جواب معما:
اول: سعي کنيد خودتان جواب معما را پيدا کنيد.
*
*
*
*
*
جواب معماي يک چوب کبريت و اتاق سرد
*
*
*
*
*
اول بايد کبريت را روشن کنيد !!
تا اول کبريت را روشن نکنيد که نمي توانيد يکي از اونها را روشن کنيد ...
منبع:vase2.com
مطالب مرتبط
معمای سن مادر و دختر
- مجموعه: معما و تست هوش
آيا ميتوانيد هفت قطعه رنگي را به گونهاي كه همپوشاني نداشته باشد در شكل مياني قرار دهيد؟
ارقام تشكيلدهنده سن مادر و دختري مشابه است. اگر سال آينده سن مادر دوبرابر سن دخترش باشد هر كدام از آنها چند سال سن دارند؟
*
*
*
*
*
*
*
*
پاسخ 1
همانطور كه ميبينيد هفت قطعه رنگي را ميتوان به اين ترتيب در شكل مياني كه شبيه به قلعهاي متشكل از تعدادي هشت ضلعي است قرار داد.
پاسخ 2
اگر اعدادي دو رقمي را كه ارقام مشابه دارند مورد مقايسه قرار دهيم و اين را هم در نظر بگيريم كه با افزودن يك عدد به عدد بزرگتر اين عدد دو برابر عدد كوچكتر ميشود به اين نتيجه ميرسيم كه مادر 73 ساله و دخترش 37 ساله است.
منبع:jamejamonline.ir
مطالب مرتبط